و اهجرهم هجرا جمیلا
اگه این «جملیا» توش نبود...
با این کلمه مقیدت کرده که نه هر هجرتی بلکه هجرتی جمیل
نکته خارجکی،
عاغایون تو این مملکت همیشه میگن فلان کار باید انجام بشه (بگذریم که اصن کار رو انجام نمیدن) اما هیچ وقت نمیگن چطور باید انجام بشه
در حالیکه چطور انجام شدن یک فعل ملاک اصلی باید باشه
و تعریف چطور انجام شدن فعل میتونه بسیار مشکلتر از انجام خود فعل باشه
همه افراد در هر سلسله مراتبی که در اجرای فعل نقش دارن باید مشرف به چگونه انجام دادن کار در مقیاس خودشون باشن و چطور انجام شدن کار در مقیاس ماکرو هم باید تعریف شده باشه
اینجا نقش کل افراد، از مدیر گرفته تا مهندس تا کارگر مشخصه
کامپیوتر همینطوره. شما نمیتونی یه کامپیوتری پیدا کنی که وقتی یک فعل بهش سپرده میشه که پردازش کنه کل اجزای مرتبط در راستای پردازش اون فعل به کار گرفته نشن و هر جزئی که در درگیر کار هستش به صفر تا صد کل کار در مقیاس خودش مشرفه و...
فلذا اینکه میگم پیشرفت در علم کامپیوتر بازخوردش به مهندسی جامعه برخواهد گشت پربیجا نگفتم =))
بهرحال،
ایدهآله، نه؟
خب سوال پیش میاد که اگه ایدهآل هدف غایی نباشه پس چی باشه؟
لااقل به سمت ایدهآل حرکت کنیم حتی اگه بهش دست پیدا نکنیم.
خواه ناخواه هم به سمت ایدهآل در حرکتیم؛ نوچ؟
از گردش گردون پروای هلاکم نیست.
turning the globe around to frighten me of doom, "as if I appalled"
in case of us, I am seriously concerned with the scenario in which the last line would be: "as if I cared"
و بعد مصداق «تو آنی که آوردی آن تخم زفتی به بار» بشیم.
Didn't I say all the universe has been welded together and supports this system?
I saw it, though sometimes I faltered but there was no any tangible change.
However it's good.
No, wait! It's excellent.
I need myself.
All right!
That's enough.
Steer this half-wrecked boat out of misery if there is no victory.
میگن آدم گندم یا سیب خورد و از بهشت رانده شد
من نمیدونم اون چی خورد
ولی خودم رو میدونم که نه گندم خوردم نه سیب؛
نه بوی گل رو درک کردم و نه زیباییش رو
و فرصت از کف رفت.
I have found when you do not make a deep thought of something you are not getting a feeling.
It is like when you are steadily balanced.
BUT, do not get it wrong! This is not an equilibrium!
You must be afraid of it IF you are not feeling happy and you are not willing to think about something deeply.
It is the time when they say you are enmeshed in tedium.
Be careful, as you may live like a dead-heart person.
Although not for me, this may seem an obnoxious way of saying that I see this system's success has been foreordained by all means of the universe.
Which means God has taken a hand.
Also, I see a range of changes are coming. Major but not revolutionary.
You can sit tight and wait or become part of it or get busy on your stuff but don't be silly enough to stand against it.