یک نفر باید از پشت درهای روشن بیاید
ولادتش مبارک
واسه جشن تولد ها شمع فوت می کنن، ولی من می خوام به پاس انتظارش شمع روشن کنم تو دلم که همیشه سوزش شعله اش بیدارباش دلم باشه و نور شعله اش روشنگر دلم .
ولادت علی مبارک
هر جور که حساب کنین نمیشه که درصد درس سیستم عامل من تو کنکور ارشد بشه 33.33 درصد، از 6 تا تست این درس 4 تا زدم برای درسی که 6 تا تست داره نمره هر تست صحیح 16.67 میشه و هر تست غلط نمره منفی 5.57 داره
خب حالا اگه 1 تست صحیح زده باشم و 3 تا غلط، نمره ام میشه صفر
اگه 2 تا صحیح زده باشم 2 تا غلط میشه تقریبا 22 درصد
اگه 3 تا صحیح زده باشم 1 غلط نمره ام میشه حدود 45 درصد
اگه 4 تا صحیح زده باشم میشه 66 درصد تقریبا
چطور ممکنه با 4 تا تست نمره ام بشه 33 درصد ؟؟؟
اعتراض ؟ حرفا می زنیا ! سازمان سنجش به اعتراض یه داوطلب زپرتی جواب بده ؟ اگه نمره منو درست کنن مجبورن بگن اشتباه کردیم استغفرا....... زبونتو گاز بگیر سازمان سنجش که پانزدهمین معصومه، وا !
ارشد 90 حتی دفترچه سوالاتو واسه دانلود نذاشتن، کلید نهایی ندادن، پول اضافه گرفتن، واسه دریافت دفترچه سوالا پول گرفتن، بازم خوب شد احتیاج دوزاری سازمان سنجش، در کفمون بود !
یادمه یه بار 20:30 نشون میداد که چند نفر تو یه اتاق محبوس شده بودن (خر خودتونین) و داشتن سوالای کنکور سراسری رو آماده می کردن و خبر داغ که اینها فقط از یه دریچه بهشون غذا میرسه و هیچ ارتباطی با بیرون ندارن و چند هفته اس که محبوسن ! آخی !
خب ملتی هم که گوشت گوسفند و مرغ بخورن همین میشن دیگه، هر چی این تی وی بگه میره در اندرونشون ثبت میشه که صحت داره، یکی نگفت که واسه لو رفتن سوالا به دریچه ای به این ابعاد هم نیازی نیست !
واسه قبول شدن نور چشمی ها، هر کاری مباح که نه، مستحب ؟ هممممم مستحب که هست ولی در اصل واجب رابطه ایه ! اینم حدیثش
هر کس یک نفر از نورچشمی ها را در دانشگاه وارد کند، فرشتگان بر او اگر شد بول و اگر نشد تف می کنن !!!
ما خواهان اولیش هستیم .
نمیخوام قبول نشدنمو بندازم به گردن این آقایون چرا که خودم خرابش کردم .
ولی وقتی دستکاریی به این فضاحت تو کارنامه یه داوطلب زپرتی انجام میدن، چرا کارهای دیگه نکنن ؟ خداییش چرا نکنن ؟
نوروز، در ذات خواب آدمی، فریادی است به طعم بیداری
سال نو که به خودی خود مبارک هس، چرا که تازه اس و هیچ دست خطای ناپاکی به تازگی لحظاتی که در راهن نمیرسه، به جز بازوی دراز فکر. اگه فکرهاتون خوب بوده باشه، خوشششحال باشین که نوروزتون مبارکه
خب کنکور ارشد آی تینگ رو هم خراب کردیم، خب حالا که خراب کردیم بگردیم یکی که گردنش باریکه رو پیدا کنیم و مقصرش کنیم ;)
قبل از کنکور هم امتحانای پایان ترم بود که الطاف نامرئی خدا نجاتم داد و این ترم هم . . . ، سلامت باشین
بعد از کنکور هم که کار و زحمت و تلاش هفت دست، اما درآمد هیچی !
به خنده گفت سعدی از این خطر بگریز ! ما که نگریختیمممم ! (پاورقیش: این مربوط به موضوع خب دیگه بود، ولی خب دیگه)
تو ساعات آخر هشتاد و نه، فکرم به چندتا چیز مشغول بود، اول اینکه یه اس ام اس دربیارم واسه دوست و آشنا ارسال کنم، بقیه فکرامم به دلیل مسائل اونجوری، از گفتنش معذورم :))
خدا را بر آن بنده آسایش است که خلق از وجودش در بخشایش است، وقتی رسیدم به بخشایش فهمیدم که جای آسایش و بخشایش، عوض شده، واااا !
راستش بعضی وقتا که اکثر وقتا هم هست، نتیجه کارمون برعکس چیزیه که مدنظرمون بوده، و همینطور مثه بعضی وقتای قبل، حرفا و کارامون، به جا نیس، به وقت هم نیس، تازه برعکسه !
یکی گفته (گوینده اش مهم نیس، گفته اش مهمه) اگه کسی مطلبی رو سه بار برای دیگری توضیح بده و اون طرف نفهمه، معلوم میشه که خودش هم نفهمیده .
حالا می فهمم که چرا هیشکی حرفامو نمی فهمه ;)
آهان راستی دختر خاله ما دختر دار شد :) اسمشم رها شد، از این اسم اولش خوشم نمیومد و حالا خودم دلم میخواد رها باشم رها از خودم .
وقت کردین، به این موضوع فک کنین، "اگه درخت بودین . . ."
سالی پر از رهایی رو آرزو می کنم برای همه اونایی که یه سر و دو تا گوش دارن .
گل ها در گرمی آرایش
ماهی ها در شوری آب
و سنجاقک ها در فراغت بال
با یک سبد بشارت سرخ توحید
یک بغل شاخه در امتداد سبز بازوان منجی
و یک پنجره به سوی بی نهایت آبی
از مصاحبت با آب بر گشتم
با یک جیب پر از تلاتم خواب های سبز
روی پاشویه وقت
کفش ها را کندم
خوب می دانستم که به پای مرغان هوا
گندم جوانه نخواهد زد
و در مصدر آدم هم تاریکی باد خانه نخواهد ساخت
بدرود ای لحظه تاریکی سمت خدا
ای واقع ترین دروغ خاک
ای فراق
امتداد تو در سایه صراحت ودکا گم شد
و شکاف سینه ام در کالدرای نگاه و ادراک، آیینه شد
جز زیبایی های عاشورا رو نباید دید
حقیقت گرایی در کلام زینب (س) مشهوده، فقط با یه مقایسه ساده، به تفاوت میان بیانات علمای سالیان سال، و کلام حق صادره از زینب (س) میشه پی برد. فک می کنید این شدت و این میزان بالای تفاوت از کجا اومده !
چه کسی از زینب نزدیکتر به حقیقت و واقعیت عاشورا بود، هر کس که از عاشورا، بخواد صحبتی بکنه، اگه از زینب عقب تر یا جلوتر بیفته یا چپ و راست بره، باطله .
حقیقت جویی، حق پذیری و حقیقت گرایی، استخوان اسلامه، چطور امام معصوم چنان واقعه ای رو ایجاد می کنه و بزرگان دین اسلام در سال های بعد، اینقدر حقیرانه به عاشورا نگاه می کنن و چنین پنجره های پستی رو به عاشورا برای ما باز می کنن، در صورتی که پیامبر عاشورا گفت "جز زیبایی ندیدم"
اگه گوش باز کنیم حرف های روز دهم محرم رو می شنویم، دل نینوا از واقعه غدیر خم به تپش افتاد، از اونجا که عید بود، اینجا هم عید هست، عاشورا عید هست کجای این واقعه عزاست ؟
عزا و ماتم، نافرمانی خداست، اون هایی باید محرم رو عزادار باشن که نافرمانی ولیّ خدا رو کردن .
اومد جلو گفت {با گریه و سوز و گذاز بخونید} بابا تشنه ام . . .
که ناگهان تیری رو به بازوی راستش زدند {با گریه و سوز و گذاز بخونید}
بچه ها دست بابا خونی شده . . . {مثل قبلی ها بخونید}
از این قبیل عبارات هر سال به مدت ده دوازده شب هر جا که میری می شنوی، عاشورای آقایون جز مرگ و ختم حسین (ع) در همه ابعاد، هیچ پیام دیگه ای نداره :(
قبل از هر شهادتی در واقعه عاشورا، زایش ها شکل گرفت در حقیقت عاشورا. چرا هیچ کسی از عاشورا به عنوان خلقت حسین (ع) سخنی به میان نیورد ؟
تنها کسی که بنده دیدم اشاره به این موضوع کرده، شهریار بوده "به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب که علم کند که به عالم شهدای کربلا را"
خداییش آقایون علما در حق عاشورا چقدر بدهکارید ؟ فقط استفاده از عاشورا رو بلدید ؟
آگاه باشید عبارت های "لب تشنه فرات"، "حسین تشنه لب" و مشابه اینها، یعنی حسین بازنده
قیام حسین برای آب بود ؟
چرا سرانجام عاشورا، که سراسر زاییده شده از حقیقت عشق هست رو به چنین عبارات حقیری پیوند می دید ؟ این که سرانجام یه تپش سوخته اس، یه حرکت نافرجامه .
عاشورایی که اسلام رو زنده نگه داشت چقدر با عاشورایی که یه آدم تشنه لب کشته می شه در موازاته ؟ چه عقلی می پذیره که عاشورای حسینی همین عاشوراییه که آقایون تو بلندگو ناله کش می کنن ؟
میگید که حسین (ع) علی اصغر رو بر دست گرفت و گفت به این بچه رحم کنید و کمی آب به من بدید ؟! امام حسین، از کافر طلب آب بکنه ؟!!! مگه ممکنه ؟ آخه تا کی این گفتار پست رو ادامه می دید ؟
بهترین عمل (یا به تعبیری عبادت) در شب عاشورا طبق فرموده امام حسین (ع) تلاوت قرآن و خلوت کردن، مگه نیست ؟ چطور عزاداری حسینی رو می کنید که به دستورش عمل نمی کنید ؟
اگه یه روزی عاشورا تحریف شد به قدرت های افسانه ای ابوالفضل (ع)، حالا مدتیه که تحریف شده به اینکه هر جوری هست مردم به زور هم که شده دو قطره اشک بریزن ! و برای این چه احادیث و روایات آپدیتی که اختراع نکردن .
آقایون علما ! اگه دنیا رو باطل ببره شما رو خبر نمیشه .
در جریان جنگ جمل، زبیر بعد از ملاقات با علی (ع) در پاسخ به اینکه چرا دست از جنگ با علی کشیدی، گفت "سگ های حوئب خیالم به صدا در آمدند"
برای شنیدن عوعوی سگ های حوئب خیالم، چی کم دارم، هر چقدر بیشتر گوش تیز می کنم کمتر می شنوم، فک می کنم به حدی تو گوشم سروصدا هس که . . .
کی بود که گفت، "بیا و ظلمت ادراک را چراغان کن که یک اشاره بس است"
چطور یه نفر به این مرز آمادگی می رسه، که با یه اشاره ترک می خوره
قدیما تو خونمون یه درخت انار داشتیم، یادمه که همه انارها با هم ترک نمی خوردن ولی یه انار ترک خورده همه دونه هاش رسیده بود، یادمه اگه یه انار ترک خورده به درخت آویزون بود حتما یه انار نارس هم به درخت آویزون بود،ما هممون به زمین آویزونیم، اناری زودتر ترک می خورد که نور بیشتری از خورشید بهش می تابید، ما خورشیدمون رو کجا رها کردیم .
فک نمی کنم از انار متحد تر باشم !
دونه های انار رو انگار یه نیروی مغناطیسی، کنار هم نشونده، همه شون به اضافه چندتا پرده که وسعت اتحاد دونه های انار رو مضاعف می کنن، تشکیل یه میوه میدن، انار
اگه دونه دونه اجزای منم به نیروی عشق، مغناطیسی می شدن و همسو می شدن، هممممم . . .
توحید اناری رو به صورت جهان بپاش، جهان از یه انار بیشتر نیست، توحید، دنیا رو مثه یه انار، متحد می کنه . اون چیزی که اسمشو می ذاریم "دنیا" درونش یه عالمه دونه اس، با چندتا پرده .
سهراب:
یک نفر آمد که نور صبح مذاهب در وسط دکمه های پیرهنش بود .
نور صبح مذاهب، ولایت هست و "یک نفر" محمد .
امروز، علی مشعلی رو به وسعت چشمان رسالت به حیات می بخشه .
چه سیب های قشنگی
بعدازظهری یه سری رفتیم خونه خاله کوکی، سیب آورد واسمون، یادم افتاد به "چه سیب های قشنگی" شما وقتی به یه سیب نگاه می کنین واقعا به نظرتون قشنگ میاد ؟ چه چیزایی رو قشنگ می بینین ؟
حیات نشئه تنهایی است
خب هر چیزی در ذات خودش تنهاس، مثلا همین سیب ذاتا با هیچ چیز دیگه ای یکی نیست، پس سیب تنهاس، خب به همین بیان، هر چیز دیگه ای هم تنهاس، حالا این حیات موجود، چطور از این تنهایی مادرزاد اجزای خودش، نشئه اس ؟
و میزبان پرسید قشنگ یعنی چه
میزبان خودمون هستیم، ما میزبان دل مون هستیم، راستی واسه من که تا حالا سوال نشده بود که اصلا "قشنگ" ینی چی، چطوریه که یه چیزی قشنگه !
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
چطور می تونم سیبی رو با چشم عاشق نگاه کنم ؟ درستی این نیست ! باید حقیقت سیب رو دید و درک کرد باید حقیقت جو بود، چشم حقیقت بین لازمه نگاهیه که تعابیرش از مخلوق حق همه قشنگه، اگر بر دیده مجنون نشینی . . .
و عشق
تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس
در هر سیبی و البته هر چیزی، گرمایی هست به نام حقیقت . و عشق دری هست که به حقیقت باز می شه، انس با سیب ینی . . .
اگه اینو اضافه کنیم که هر چیزی رو حق خلق کرده، و حق هم تنهاست، فک کنم میشه فهمید چطور حیات از تنهایی ازلی اجزای خودش به نشئگی رسید، و این تملیح به قرآنه که غیر از خدا هیچ چیز و هیچ کس باقی نیست "کل من علیها فان" حتی حالت ها و وضعیت ها هم فانی ان . . .
حرفام نصفه موند.
معذرت اگه سر نمی زنه
تا بعد