همیشه می تونیم بهش عشق بورزیم به هر بهانه ای حتی از نو حتی یه بار دیگه
به شاید وقتی دیگر نسپریمش :)
وای خدای من، وای وای وای از دست هیتلرینگ
عجب اینترنت مزخرفی
ای تف به بی شرافتی و بی لیاقتی
آخه هات اورکلاک رو چرا فیلتر کردین دیگه !
معتبرترین انجمن بررسی سخت افزار رو که ببندین ... وای خدای من، حتما به جز تبیان هیچی تو اینترنت نباید باشه
خدا :(
دیدگان را که تو خواندی به جهان یارترین ، چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
تنها راه تا، نزدیک تر از، رگ گردن، صداقت است .
آقای فناهیان تو یه برنامه ای در مورد این:
"حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود. افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند"
از دکتر شریعتی
اظهار نظر کرده بود به این صورت که "جمله دومش رو قبول ندارم" حالا چرا قبول نداشت ؟ حرفش این بود که مفهوم جمله دوم قصور روضه خون ها و تعزیه گردونا و از همه متهم تر خود روحانیت هستش .
بله درست فهمیدی آقای فناهیان !
مثال نقض شما که فرمایش امام رو هم تحریف می کنی مبنی بر اینکه به قول شما امام گفته که اسلام رو همین روضه خونی ها زنده نگه داشته !!! بسا تاسف به حال شما که برای اثبات نظر و عقیده غلط خودت فرمایش امام رو هم تحریف می کنی ! امام فرمود محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است ! نه روضه خونی ! تو فقه اسلامی نخوندی که باید به اصل هر چیز رجوع کنی ؟؟؟ اصل محرم و صفر روضه خونیه ؟ اونوقت فرعش چیه ؟ لابد فرعش هم عاشورا و شهادت امام حسین !!!
محرم و صفر پیام آور عاشوراست نه روضه خونی، آقای فناهیان !!!
به خاطر همین اتهامی که به روحانیت (صرفا به دلیل رفتارهای غلط امثال شما) وارده، نمی تونین این جمله و نظایرش رو بپذیرین، خب همیشه در وجود انسان چیزی بوده که مانع پذیرفتن حق هست :) شما که داعیه اسلامی بودن دارین چرا نمی تونین حق رو بپذیرین ؟؟!!
آقای فناهیان شما که فقه اسلامی خوندی و مدرک حجت الاسلامی گرفتی، چطور نمی دونی که تو فقه اسلامی "خواب" حجت محسوب نمیشه ؟ چطور فراموش کردی که در ازای توبه، سیئات جای خودش رو به حسنات میده ؟
عزیز دل برادر، اول یکم تامل کن بعد دروغ به این بزرگی بگو که فلانی خواب فلانی رو دیده و دکتر شریعتیی رو مورد اهانت قرار بده که حتی آقای خامنه ای هم بین گل سرسبد روحانیت شهید مطهری و دکتر شریعتی، بعضا از دکتر شریعتی جانب داری کرد، و حتی بهتر نبود قبل از این دروغ به این مفتضحی نگاهی به مصاحبه ای در مورد دکتر شریعتی، با شهید بهشتی می کردی ببینی شهید بهشتی چه دیدگاه مثبتی نسبت به دکتر داشته ؟
یادت رفته اون موقع که بزرگترهات به هر دلیلی از گفتن کلمه خمینی هم ابا می کردن، دکتر شریعتی با صراحت از تقلیدش از امام می گفت .
بهتر نبود قبل از دروغ پردازی این خواب آشفته، به نظرات مکرر امام در مورد دکتر نگاهی مینداختی
تاسف امام خمینی در مورد شهادت دکتر شریعتی مبنی بر:
"ای کاش ایشان با آن قدرت بیان و احاطهای که بر کلام و نفوذی که در جمع شنوندگان داشت، توجه خود را صرفا به نسل دانشگاهی معطوف نمیکرد و همه جامعه اعم از روحانی و بازاری را در نظر میداشت"
رو حتما به خاطر ندارین که خودتون رو بالاتر از امام حساب کردین و مزخرفات و دروغ سر هم کردین و خواب از قول یکی که یکی رو دیده ... لازم به ذکر که شما روحانیون رو هم الزام کرده که از سخنان دکتر بهره ببرید .
لابد امام هم به سرنوشت همونایی گرفتار شده که تو خواب تعریفی شما نزول شان چند درجه ای کردن اونم صرفا به خاطر دوسه ماهی که حامی افکار شریعتی بودن ؟
چقدر امام در مقابل شما حوزوی ها جانبداری دکتر رو کرد ؟ فراموش کردین که حتی وقتی به امام خبر آوردن که شریعتی مفاتیح رو نقد کرده امام بین مفاتیح و شریعتی جانب شریعتی رو گرفت !!!
در طول تاریخ رفتار نابخردانه و بعضا کینه ورزانه امثال شما، دامن روحانیت رو لکه دار کرد. اگه امروز نگاه ها به روحانیت نگاه گرمی نیست، ثمره خطاهای شماس که همیشه آبی بودین به آسیاب دشمن .
واقعا که تو چقدر مخاطبت رو ابله و چشم و گوش بسته و بی خرد مثه خودت حساب کردی که این مزخرفات رو برای رسیدن به هدفت می خوای بهشون بقبولونی !!
دنیا دست کم برای قشر شما آزادی بیان رو خوب فراهم کرده، این آزادی همون چیزیه که باعث روشنگری و رسوایی درون های سیاه امثال شماست، آقای فناهیان !
یکم هم جنبه انتقاد داشته باش، پس فردا نبینیم که منتقدت رو به کلکی گرفتار کردی مثه اون فیلم سینماییه که پدرشو در آوردی !
از کوزه همان برون تراود که در اوست .
در هوایت پر گشودن باور بال و پر من باد شعله ور از آتش غم خرمن خاکستر من باد
گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره می چسبانید
شوق می آمد دست در گردن حس می انداخت
تو دلم میگم هر توضیحی لذت شنیدن هنر نظم رو از بین می بره، ای کاش بین آدم ها، گفتگوها برخاسته از هنرها بود آآآآآآخ دلم گرفته اتفاقا عجیب هم گرفته
ادامه اون دو مصرع رو سهراب تو حجم سبز اینطور میگه
و بارها دیدیم که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه بشارت رفت
آآآآآآآخ،
ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و اینجا چقدر باعث انبساط دریچه قلب ها میشه که میگه
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره هوش بشری می نگرند
می دونین چرا پشت دریاها شهری است ؟ چرا پشت تپه ها شهری نیست، پشت کوه ها پشت دشت ها چرا شهری نیست ؟ همون شهری که کاشان نیست و گمشده اس، چون اون شهر که کاشان نیست در دلی گمشده که به اندازه دریاهاست در نگاهی حل شده که خورشید به وسعت اون طلوع می کنه . همون سطح بزرگ . من از کدام طرف می رسم به سطح بزرگ . و ندا آمد بالاتر بالاتر .
چه دل پری دارم امشب
آره یکی بود می گفت و نترسیم از مرگ، من که می ترسم من که علی نیستم که بگم مرگ، برام خوشایندتر از سینه مادره برای نوزاد. من از حاصلضرب تردید و کبریت هم می ترسم :(
بیا و ظلمت ادراک را چراغان کن که 1 اشاره بس است به خدا قسم حیات ضربه آرامی است به تخت سنگ مگار بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را و عشق سفر به اهتزاز خلوت اشیاست و تنها عشق تو را به گرمی سیبی مانوس می کنه که در شبی که نگوییم چیز بدی است بتونی دست هاتو در حرارتش به اندازه یک حادثه بشویی آآآآخ در دل من چه چیزهاییست
خدایا انی اجدد له فی صبیحه ... عهد می کنم که یک روز، در این شب ها، مرگ بر بام شوق همدلیم بنشینه . بسا آدم ها که با مرگ، به اندازه شهری که کاشان نیست، عزت جاودان پیدا کردن .
از خصایص خیلی از ماها اینه که بی صبرانه و با حداقل تامل انگشت سبابمونو تبدیلش می کنیم به اتهام .
خیلی ها رو نمیشه شناخت ! دست کم میشه گفت که از نگاه ما خارج هستن !
خیلی ها رو با انگشتان اتهام دیگران می شناسیم که اسفناکه ! که پایه چقدر غیبت ها و تهمت ها و بدگویی هاس .
این آقایون روحانی که دغدغه روز و شب مردم رو حجاب معرفی می کنن آیا نمی دونن که بی حجابی گناه کبیره نیست ولی دروغ گویی که تو همه سریال های سیما، تبلیغ میشه، به فرموده علی ع، مادر همه بدی هاست ؟
خیلی وقت ها اون چیزی که می بینیم اون چیزی نیست که هست :) و شاید بشه گفت هیچ چیز اون چیزی نیست که ما می بینیم :) کما اینکه قرآن فرموده: تمام موجودات به تسبیح خدا هستن.
علی ع : حتی به چشمانت اعتماد نکن :)
تو پرانتز: اعتماد مختص به قلب هست که خانه دوسته
همه می میریم، حسن کسایی هم مرد ولی من از اونجا ناراحت شدم که با بی اعتنایی کسانی دنیا رو براشون گذاشت و رفت که بعد از انقلاب بیشترین هجمه ها رو علیه موسیقی کردن و در ظاهر انکار کردن .
یه موقعی حرف از این بود که عثمان خلیفه رو جهل عرب کشت ! و حالا جهل ایرانی موسیقی ایرانی رو به انزوا می کشونه .
تو همین مملکت عده ای دم از ایرانی بودن می زنن و اسلام رو عربی معرفی می کنن ولی به اندازه سر سوزن هم فرهنگ اصیل ایرانی رو نمی پذیرن .
فرهنگ ایرانی رو برای دشمنی با اسلام و اسلام رو برای دشمنی با فرهنگ ایرانی، گسیل می کنن .
اینها سرمایه سیاست انگلیسیه، تا مدت ها نرم افزارهایی که تولید میشد زبان ایرانی ها رو فارسی معرفی می کرد و مدتیه که زبان ایرانی ها رو پرشین، چرا ؟
فارسی از پارسی گرفته شده، کار عرب هاس . دیگه خودتون دلیلشو برین تا آخر خط .
اینها همون هایی که هستن که گفتن به فتوای آقایون بی سواد موسیقی حرامه و به همین بهانه هیچ ساز ایرانی رو تو سیما نشون ندادن ولی تا تونستن برای توسعه موسیقی پست و تهی اونوری ها سرمایه گذاری کردن !!!
چطور فقط موسیقی سنتی ایرانی حرامه ؟ فقط صدای شجریان، بانگ ابلیسه ؟ فقط تار شهناز و نی کسایی و امثالهم، مردم رو از راه کمال اسلامی باز میداره ؟
خونهه با یه عالمه بادکنک (اصفهانیش بادبادِک) از زمین بلند شد به سمت آبشار بهشت گمشده، از اتفاقاتش رد میشیم تا برسیم به اونجا که راسل تنهایی رفت سراغ کوین و فردریکسن با خونه ای که سنگین تر از توان هلیم بادکنک ها بود، موند .
خب یه سری هم اینجا بزنیم به چهارده شمشیر، بخش پایانی فیلم، مبارزه کینگ لانگ بود و توتوا.
کینگ لانگ بتکده که نماد همه ابعاد غرور انسانی هست رو برای مبارزه با توتوا که برانگیزاننده این ابعاد هست انتخاب می کنه .
یه سری هم بزنیم به اوج برنامه های کودک تو دهه شصت و هفتاد، کارتون افسانه توشیشان.
خب توشیشان بعد از اینکه انواع قدرت ها رو امتحان کرده بود و هیچ کدومشون مرکب پایداری نبودن، از پیرمردی که آرزوهاشو برآورده می کرد قدرتی درخواست کرد که بر همه خداهای درونش غلبه کنه .
اینها چیزی نیست جز همون که سهراب هم بهش به زیبایی اشاره می کنه که، "و نپرسیم که فواره اقبال کجاست" . فواره اقبال تو جیب هامونه، تو لحظات ماست، کف دستمونه . تا دستمون رو به اختیار خودمون کجا به کار ببندیم .
اونجا که فردریکسن با اون مشکل مواجه شد، از داخل خونهه (نماد حاصل عمرش) همه رو ریخت بیرون تا دوباره اوج گرفت و رفت بالا . خودشو از متعلقاتش خالی کرد . تنها شد .
از صخره شدم بالا
در هر گام دنیایی زیباتر، تنهاتر
و ندا آمد بالاتر، بالاتر .
کینگ لانگ هم تو بتکده وقتی با قدرت های اکتسابی خودش حریف توتوا نشد، چون باید چیزی رو میداد تا چیزی رو به دست می آورد،با شکست توتوا، کینگ لانگ آزادگی رو به دست می آورد، برای گران ترین گوهر دنیا چقدر باید پرداخت کرد . شروع به انداختن بت ها کرد . و دست آخر خودش رو پرداخت کرد .
تو کارهای هنری دهه شصت و هفتاد سینمای ایران میشه از این دست حرفا شنید مثه هامون، اما خیلی وقته که خبری نیست . هامون وقتی زد به دریا، رفت جلو تا غرق شد و روحش از بدنش جدا شد، سکانسی رو نشون داد که همه بدبختی هاش و همه گرفتاری هاش و همه گره هایی که تو زندگیش بودن، باز شدن، زنش گفت دوستت دارم همیشه پیشت می مونم اون دستگاه ها رو دکتره خرید و الی آخر ... یهو یه طوفانی شد و سفره به هم ریخت و همه رفتن همه چیز به هم خورد . . . سکانس بعدی : علی رفت و با قایق آوردش رو ساحل، تنفس مصنوعی داد بهش تا به هوش اومد و چشم باز کرد دید برگشته به دنیا .
زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دو برابر شده است
یعنی چی ؟ من نمی فهمم ! یعنی سهراب منظورش اینه که تمام زیبایی های دنیا که تو آب (نماد حیات) هست تو زن هم تکرار شده ! یا به همون میزان که آب سرشار از زیباییها هس زن هم سرشار از زیبایی هاس ؟
پس چرا از عبارت "زن زیبا" استفاده کرده، خب خوش بینانه میشه گفت برای تبلور احساس زیبایی در ذهن مخاطبش، از صفت زیبا استفاده کرده .
آینه همه چیز رو تو خودش نشون میده، اینجا اگه زنانگی رو آینه فرض کنیم چی میشه، خب میشه : اگه آب رو گل نکنیم ---> زیبایی های آب تو آینه ای که اومده لب رود، منعکس میشه :)
نگاه سهراب به زن چقدر اصالت گرا بوده .
زن رو از جهت سادگی ِ پاکش (کودکانگی، عصمت) به آینه مجاز کرده، و همینطور میشه عکسش رو گفت که زیبایی در اصل درخور زن هست و اینجا با اومدن این اصل زیبایی به کنار آب که یکی از ویژگی های آب آینه وار بودنشه، زیبایی هاشو در آب منعکس کرده :) یعنی زیبایی های حیات آفرینش از زن سرچشمه گرفتن .
هر دو قابل تامل هست
دومی ساده تره
والبته معنای اول، موکد بعضی از سخنان هم هست از جمله : زن مادر جامعه است .
به مناسبت فیلتر شدن xda :( :( :(
امان از این هیتلرینگ
اگه یکی نخواد بره بهشت هم مجبوره از اینترنت پاک استفاده کنه :(
خداییش به قول محمود هم که شده خودتون گناه نکردین ؟
مادامی اینجا یه تعریفی داره ...
هیتلر هم به این خودسری و خودکامگی عمل نکرد واقعا که !
به خدایی که نمیشناسین قسم، که مسلمونی در بستر آزادی دست یافتنیه .
از بس خدا نزدیکه و چشای من دوربین شده یا شایدم به خاطر عینک آفتابیه که زدم، دنبال خدا می گردم با دست کشیدن رو زمین - دور و برم .
اولا که شیش ساعت و نیم دیگه 90 میره به تاریخ می پیونده و دست ما هم از 90 کوتاه میشه و ما در سال 90 می میریم و به سال 91 کوچ می کنیم و دوباره متولد میشیم .
نمیخام تکرار مکررات بکنم و بگم سال نوتون مبارک، میثم اینجا همیشه لحظه هاتونو هم تبریک گفته.
امسال اصلا برای نوروز آمادگی ندارم ! انگار که اصلا نوروز تا چند ساعت دیگه تو راه نیس ! واسه همین یه چیزی به ذهنم اومده که وقتی آدم تو آب و هوای چیزی نباشه به راحتی می تونه از پنجره ای متفاوت، دیگران و اون چیز رو تماشا کنه، یعنی وقتی اصفهان داری زندگی می کنی، برای تو مسجد شاه عباس یه ساختمونی نیس که تو رو برای خودنماییش بکشونه نقش جهان !
یعنی وقتی ونیز نباشی می تونی ونیزی ها و تاکسی قایقی رو بفهمی چقدر با تاکسی پیکان و حالا چند وقته سمند، فرق داره !
هر وقت هر کسی میاد در مورد موضوعی حرف بزنه از قبل روش فک کرده و این باعث ایجاد امادگی میشه، اونم با اطلاعاتی که به احتمال قریب به یقین تکراریه :) اما اگه یهو ازش در مورد موضوعی بپرسین که قبلا باهاش هماهنگی نشده، امکان اینکه حرف جدیدی داشته باشه :) خیلی زیاده.
واسه من امسال انگار نوروز جدیدتره !
عادت کردیم که تو تاکسی ماشینی بشینیم و نه تاکسی قایقی !
نوروزمون هم عادت شده ها، یعنی الان ببینین از فردا شروع می کنن به زور و با زحمت و با دلسردی و خودخوری و تنگ خلقی، میرن دید و بازدید . انگار که یه بچه رو به زور وادار کردی یه دفترچه 100 برگ رو مشق بنویسه :)
اگه به اندازه نوروز، نوروزی می کردیم و نه اینکه میوه و شیرینی و آجیلز بخریم و پز خریدهامونو بدیم، همون قول سهراب میشد "صبح ها وقتی خورشید در می آید متولد بشویم"
میگم تا حالا شده به جای اینکه پز خریدهامونو بدیم (هی وایسیم جلو آینه و هممممم) پوز خساستمون رو بزنیم و فقط همین تمبونی که الان خریدیم رو بدیم به یکی که نتونسته بخره :)
به خدا همین الان تو همین سال 91 و 2012 هستن کسایی که همین 500 تومنی که میدیم چیپس و چی توز موتوری تفریح می کنیم واسشون نون شب میشه :(
این همه که نوروز میشه و عید میشه و خاطره میاره و تکاپو تو ملت ایجاد می کنه باعث شده که ما رو هم به اندازه ای نو بکنه که از هزار تا دروغ و غیبتی که نقل و نبات فک جنبونمونه یکیشو فقط یکیشو بذاریم کنار.
بیخیال حرف زیاد هست تایپ منم از چشای شما سریع تره :)
در سال جدید ریگی از روی زمین برداریم ---> وزن بودن را احساس کنیم .