من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

روزه بگیریم که چی بشه؟

یا ایها الذین آمنو کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم ---> لعلکم تتقون

این آیه مثل بسیاری از آیات دیگه از عبارت منطقی اگر-آنگاه استفاده میکنه.


یه جمله منطقی با اگر-آنگاه به این شکل هستش:

اگر این کلید را فشار دهی آنگاه لامپ روشن میشود.

میتونیم جمله با منطق اگر-آنگاه رو به شکل زیر هم بنویسیم بدون اینکه از اگر-آنگاه استفاده کرده باشیم

کلید را فشار دهید تا لامپ روشن شود.

مثل این آیه که میگه:

روزه بگیرید تا پرهیزکار شوید.

اگه روزه داری میگیری به هر دلیلی و هر هدفی، بجز اینکه هدفت ارتقای قدرت پرهیزت باشه، از من به تو نصیحت به خودت گرسنگی نده.

خیلی ساده است، خدایی که ما پذیرفتیم آفریننده کل جهانه، دستور داده روزه بگیر تا پرهیزکار شوی. اینو خدا میگه: تا پرهیزکار شوی.

وقتی اینطور به روزه نگاه کنی اونوقت روزه معنی خودشو آشکار و حاصلش رو موثر میکنه.

و دیگه به این فکر نمیکنی که سحر اونقدر بخوری که بترکی و افطار اونقدر ولع بزنی که از همه چیز بریزی تو شکمت. چون داری از نخوردن نتیجه‌ای فراتر از نتایج مادی میگیری.

برای چی میری باشگاه دو ساعت وزنه میزنی و تردمیل میری و...؟ چطور اون رنج رو به جان میخری؟ غیر از اینه که رنج تمرین، میوش بدن سالمه؟

گرسنگی رو به جون بخر تشنگی رو و بقیه چیزهارو... در مقابل همه چیز بایست و بگو «نه». هیچ کسی توی دنیا نمیتونه منو مجبور کنه که این «نه» رو عوض کنم. چون قدرت اختیاردارم. میتونید به زور متوسل بشید ولی اختیارم رو نمیتونید تغییر بدید چون من انتخاب میکنم که بگم «نه».

مساله اینه که آیا اراده خواهم کرد؟

not from lebanon, but here and there

In the sweetness of friendship:

let, 

there be laughter, and sharing of pleasures. 

For,

in the dew of little things,

the heart finds its morning and is refreshed.


Gibran Khalil Gibran

the real lottery

the only lottery everyone is likely to win is to stop waiting to win a lottery.

امید و تمنا

این پردازنده در سال 2002 تولید و روانه بازار شده ولی این یه دونه رو کسی نخریده

22 سال چشم انتظار خریدار

هر چی از سال ساختش گذشته، سنش بالاتر رفته و امیدش کمتر شده

هزاران برابر میزانی که امیدش کمتر شده تمناش بیشتر شده

چه حالی داره


احتراما،

جستم از دام، به دام آر گرفتار دگر

من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر


خمینی

Henry Kissinger:

"If we have a religious government, which is what Khomeini did, then they will rely on the power of fundamentalism to begin to be dominant in the Persian Gulf and to turn against Western materialism and to some extent communism."


Boy, oh boy; There is always one.

from 12 Angry Men 1957.

مراقب باش که چیزی ماشه بخل تو رو نکشه

مالی که موجب بخل شود، تا زمانی که برای خدا خرج نشده باشد، آتشی است بر جان صاحبش.

کی اسفندیار رو به کشتن داد؟

رستم و اسفندیار

نبرد تراژیک دو مرد

هیچ وقت دلم برای کسی اینطور نگرفته بود که برای اسفندیار گرفت

...سیه شد جهان پیش آن نامدار

خم آورد بالای سرو سهی...

نگون شد سر شاه یزدان‌پرست...

و بعد:

چو اسفندیاری که از بهر دین - به مردی برآهیخت شمشیر کین

جهان کرد پاک از بد بت‌پرست - به بد کار هرگز نیازید دست

به روز جوانی هلاک آمدش - سر تاجور سوی خاک آمدش

و بعد:

بدی را کزو هست گیتی به درد - پر آزار از او جان آزاد مرد

و بعد اینجا حکمت رو میگه که اسفندیار در حقیقت به خاطر چی کشته میشه:

که نفرین برین تاج و این تخت باد - بدین کوشش بیش و این بخت باد

که چو تو سواری دلیر و جوان - سرافراز و دانا و روشن روان

بدین سان شود کشته در کارزار - به زاری سرآید بر او روزگار

که مه تاج بادا و مه تخت شاه - مه گشتاسپ و جاماسپ و آن بارگاه


همه جنگ‌های دنیا به خاطر دو کلمه حرف هستش که سران پیر دو قوم یا دو ملت یا دو کشور با هم کنار نمیان و جوان‌‌ها رو دقیقا مثل سرباز شطرنج میفرستن جلو. به خاطر قدرت‌ همه رو به فنا میدن. همه رو به جون هم میندازن. نزدیک به 100 میلیون تلفات جنگ جهانی دوم به خاطر چی بود؟ اینایی که کشته شدن با هم دعوا داشتن یا دعوا بین هیتلر و استالین و چرچیل و هیروهیتو و روزولت و امثال پیرهای کثیفی مثل خودشون بود؟

نجنگ. تفنگ رو بذار زمین برادر. بذار اون دو پیر احمق که با هم توافق نمیتونن بکنن همدیگه رو بکشن چرا من و تو؟ ما که اصلا حتی اسم همدیگه رو هم نشنیدیم! ما که دعوایی نداریم!


ما فقط یادمون مونده که رستم بود که اسفندیار رو کشت. برادر هرگز فراموش نکن که کی اسفندیار رو به رزم رستم فرستاد و در حقیقت به کشتن داد.

یا چی؟

چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی


چون عاقل نیست؟

side effects

Reaching the aim is like crawling through a cone in which we inevitably get narrower unless we nurture all aspects of ourself;

Otherwise a fragile, nominal existence will be all remaining of us.

بهتر میشیم؟

یک نفر باید از پشت درهای روشن بیاید؟

اما ابراهیم من، از پشت درهای روشن نیومد.

ابراهیم من، به وجدان آدم ایمان داشت. آدمی که به ابراهیم ایمان نداشت و اونو به درون آتش انداخت.

ابراهیم از پشت لایه های تاریکی اومد.

ابراهیم امید داشت.

یک دنده جا افتاده

از نظر زمانی هیچ وقت با اطرافم همگام نبودم.

دیر رسیدم و دیر کردم همیشه.

درک من از حادثه وقتی شکل میگرفت که حادثه فراموش شده بود دیگه.

کودن؟

نفهم؟

گیج؟

خواب؟

شاید! نمیدونم؛ هرچی.

اما «بازنده».

صدای نکره بلندگو رو کم کن برادر!

ان انکر الاصوات لصوت الحمیر

آیه 19 لقمان