من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

درباره فلسفه تنهایی

کتاب «فلسفه تنهایی» تموم شد و به نظرم مطلبی که اینجا درباره تنهایی گفته بودم با چیزی که کتاب میگه همخونی داره.

تو این کتاب اسوندسن تنهایی رو از ابعاد متفاوتی بررسی میکنه مثل بقیه کتابهاش.

از دو قسمت کتاب بیشتر خوشم اومد یکی «تنهایی و اعتماد» و دومی «تنهایی و دوستی».

بعضا اسوندسن سعی داره که نتایج طیفی از مطالعات رو کمرنگ کنه و طیف مقابل رو پررنگ کنه. اینو بیشتر در بخش «تنهایی و فردگرایی» میشه دید.

این کتاب واسه من زیاد حرفای جدید نداشت و بیشتر میتونم بگم نظرات خودمو درباره تنهایی تقویت کرد. بویژه دو قسمت «تنهایی و انزوا» و «تنهایی و مسئولیت».

مسلما همه ما با تنهایی آشناییم و ازش درکی داریم. بعضیا درک عمیقتری دارن. گاهی آدم خودشو به تنهایی میبازه و این خیلی خطرناکه. همچنین تنهایی دلایل متعددی میتونه داشته باشه و هر کسی بنابه دلیلی تنهایی رو تجربه کرده و معدود افرادی به دلایل متعدد.

چیزی که مهمه اینه که ما چطور باید با تنهایی برخورد کنیم.

دست آخر باید بگم که کتاب به عقیده من فراز و فرود خوبی داشت و به یک نتیجه‌ای ختمش کرد که میتونم بگم بهترین رویکرد در مواجهه با تنهایی همینه.

کتابش رو مطالعه کنید مطمئنم مهارتهایی رو بدستتون میده که در شرایط مختلف زندگی به کارتون میاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد