-
فراموشی ِ فراموشی آور!
شنبه 16 اسفندماه سال 1393 00:55
سینمایی درخت گلابی؛ داریوش مهرجویی. یادآوری قول عاشقانه محمود به میمچه (گلشیفته فراهانی). خبر ندارم که این آخرین باریست که او را می بینم کف دست هایم می سوزد! و به نظرم می رسد که اسم او را روی تمام بدنم خال کوبی کرده اند میم: چطوری؟ نمیری یه وقت! ههه! راستی بیا دفترچه ت! راستی راستی داری میری فرنگ؟ میم: دوا موا چی می...
-
وقتی قرینه ایم!
چهارشنبه 13 اسفندماه سال 1393 13:13
یکی از آرزوهام اینه که بدونم پیر کوری اون دنیا کجاست! داره چیکار میکنه! پیرکوری یه قانونی داره به نام قانون قرینگی. تو این قانون از تعادل و قرینگی پدیده ها حرف میزنه؛ چیزی که فلسفه توحید رو در علم فیزیک اثبات میکنه. منم تزم رو برپایه همین قانون بنا کردم و خب فارق از اینکه نتایجش چی شده، برای اولین بار تو عمرم، رضایت...
-
یه عمر بهمون گفتن تز نده
یکشنبه 10 اسفندماه سال 1393 14:17
همین چند روزه میرم دفاع تز ~_~ خب خودم قصدم این بود که خدا توی تزم باشه ^_^ تز اگه از خدا نگه پس از کی بگه؟ دو سال ور رفتم! دو سال پا در هوا مونده بودم. تا اینکه به لطف یه کتاب از دوست عزیزم، اصل گمشده مطالبم رو تونستم پی ریزی کنم. خب من همیشه ازش تشکر کردم و الانم تشکر میکنم. تنها دغدغه م اینه که بتونم به درستی،...
-
سپید - من نه، دیده
سهشنبه 16 دیماه سال 1393 02:07
اگه هیچی نمیام بگم اگه نقل قول میذارم سرمو پایین ننداختما! خدا بدونه که هنوز گیج شکوفه های بهار گذشته م. نه اینکه ترجیحم سکوت باشه! تقصیرم سکوت شده! نه اینکه حرف نداشته باشم، دارم به حرفای بزرگ گوش می کنم. چیزی منو خسته نکرده! بجز خودم. انگار تو خوابم پای نردبون نه می تونم ازش بگذرم و نادیده بگیرمش، نه عشق بالا رفتنش...
-
گ ِ ل ِ ه
جمعه 12 دیماه سال 1393 04:50
سینمایی مرد عوضی؛ حتی اگه خود خسرو هم بودی ... دیگه خونه راهت نمیدادم
-
چه ارتفاعی ^_^
شنبه 1 آذرماه سال 1393 02:31
بنگر به دل بشکسته ما در پای خود ای مستانه می
-
فقط مست نباش
دوشنبه 26 آبانماه سال 1393 01:10
مست از باده ام، یا از آن نگه
-
خود خود خودم
جمعه 2 آبانماه سال 1393 23:43
یه کاری میکنی اون رومو نشونت بدما خخخ ^_* اووون رو! ببینم تو اون روت چه شکلیه؟ راستشو میتونی بگی؟ خود خود خودم چه شکلی م. همونه که پنهان میکنم؟ وعه اون که خع.لی گنده خخخ ^_* باز خوبه کسی ندید، ندید؟ این یارو کی بود اسمش چی بود!؟ اهان خدا، کاش اون ندیده باشه. خب اگه خود خود خودم اون یکی باشم چی؟ کدومو میگی؟ اون که دم...
-
خدای دوزاری
جمعه 2 آبانماه سال 1393 22:33
میدونی چقدر تنهایی؟ و خدا از تو نه بالاتر، نی تنهاتر خدا تنهاتره، از بس که هر چیزی "برای ِ" میشه، اما خدا "برای ِ" نمیشه ^_^ عجب خدای بی ارزشی!!! که لایق هیچ "برای ِ"ای نبود! به چه دردی میخوره عاخه این خدا!!! بع.له البته که من به با مرامی و با معرفتی دلم مطمئنم، به جون خر ملانصرالدین دلم...
-
یکم وراجی
سهشنبه 22 مهرماه سال 1393 03:35
هاهاهاهاها خع.لی وخ بود نوراجیده بودم. یوهاهاهاها پروفایلمو عاپ کردم یوهاهاهاها خابم میاد یوهاهاهاها دلم برای شعله تنگیده، نامرد: خب آره دیگه ^_^ یهو آذرخشید و گم و گور شد! یه سوال: در کدام دو حالت زیر، بیشتر احساس تنهایی میکنی: کسی نیست که دوستت داشته باشد کسی نیست که دوستش داشته باشی هی روزگار، کی بلده دشتی بخونه؟...
-
غریزگی
پنجشنبه 20 شهریورماه سال 1393 14:52
باد صبا بر گل گذر کن از حال گل ما را خبر کن
-
من که دوس دارم
چهارشنبه 19 شهریورماه سال 1393 20:17
می دونم یه روز میای، عمریه بی قرارتم - انتظار تو و بی تابی رو خیلی دوس دارم
-
دوستت دارم
سهشنبه 14 مردادماه سال 1393 03:42
عصن کاری ندارم که این واقعیت داره یا فقط یه خیاله. واسه من این شگفت انگیزه که چه روح لطیفی داشته که تونسته چنین چیزی رو درک کنه، حالا واقعیت بوده و درک کرده یا اینکه در سیر خیال این رو درک کرده و برای خودش ملموس شده. این لطافت روحش که ایمان به چنین درکی رو بهش داده تا این مصرع رو تو شعرش بیاره منو دوست دار خودش میکنه...
-
بالای بام
یکشنبه 22 تیرماه سال 1393 04:52
هم از دست دادنیه هم به دست آوردنی شرافت.
-
آخه سبک تر از ایناس
دوشنبه 9 تیرماه سال 1393 07:33
بدون شرح نیستا
-
کجا داریم میریم
شنبه 31 خردادماه سال 1393 01:38
آباده، اونجاییکه که داریم میریم؟ واقعنی مسیرمون از کجا سر بیرون میاره؟ میدونیم؟ عصن ابتدای مسیرمونو هم نمیدونیم به گمونم! نه؟ دیالوگ فوق العاده بین خانم گارث (مالک زمین) و آقای گلاور (نماینده دولت ) در فیلم رودخانه وحشی 1960 در مورد این هستش که دولتی ها قصد دارن چند تا سد در مسیر رودخانه تنسی احداث کنن و همه کسایی که...
-
عصن حسش نیس
پنجشنبه 22 خردادماه سال 1393 01:30
مرده شاید! شایدم زنه نه خره مرده مرده یا مرده شایدم هر دوتاش
-
عمارگری و عمارگیران
یکشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1393 05:31
عصن اسمشم تامل برانگیز بوده و توجه نکرده بودم! شب پره! وقتی که روز هست انگار خیالش راحته، شب که میشه دنبال نور می گرده. شب که میشه، انگار قیامت شب پره هاس قبل از ادیسون و قبل تر از زمانی که به هر روشی تو شب روشنی ایجاد بشه، شب پره ها کجا میرفتن؟ راهشونو گم میکردن؟ واقعنی ما آدما گالوم سازان گمراهیم؟ ؟؟ بگذریم؛ شب پره،...
-
دور ریزی
سهشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1393 00:54
انتخابات بعدی خیلی کمدی باید باشه، احتمالا از بین همه روسای جمهور قبلی تا اون زمان، فقط روحانی رد صلاحیت نمیشه! :)) اینو میگن دور ریزی، هر 8 سال یه بار کل زار و زندگی 8 ساله رو میریزن دور انگار که به کل همه فاسد شده باشن ;) ینی خودشونم از خودشون حالشون بهم میخوره اونوخ انتظار دارن ما ملت حالمون بهم نخوره و دلخور...
-
هااهاها
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 01:50
آزمودم عقل دور اندیش را، بعد از این دیوانه سازم خویش را دوس داشتم
-
آزمون ایمان
جمعه 19 اردیبهشتماه سال 1393 22:04
بعد از سالها، باز داشتم هامون رو می دیدم، خب تو این فیلم یکی از موضوعاتی که در کنار خط روایت فیلم پیگیری میشه مربوط به عشق و ایمان در مورد ابراهیم نبی هست. در همین اوضاع به فکرم اومد که عصن ابراهیم مورد چه آزمونی قرار گرفت؟! هوممم؟ خب به منم اگه خدا بگه برو سر پسرتو ببر انجام میدم! اونوخ ابراهیم که پیامبر بوده نکنه...
-
کز کجا؟
چهارشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1393 21:30
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید، کز کجا سر غمش در دهن عام گرفت آنکه آیینه صبح و قدح لاله شکست، خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت همین جوابشه: گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو، کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع آیا؟
-
اگر و اگر بدانی
جمعه 29 فروردینماه سال 1393 16:25
گفتم که کفر زلفت گمراه عالمم کرد، گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید عشق ینی همین، به همین سادگی. ولی نمیشه فهمیدش ;) از بس پیچیده س :/ نمیدونم چیزی هست که بدون دانش دست یافتنی باشه؟ این عشق رو هم باید یه چیزی عادم بدونه تا حالیش بشه وگرنه، عصن عادم عاشق چه چیزی بشه وقتی چیزی از چیزی نمیدونه!
-
ترسم آخر که نبینی وفایم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 02:45
بیبین! می دونم که منتظری مثه درختات شکوفه بزنم - آخه از خودم رضایتی ندارم - و منی که دیده ام شکوفه به امید زده میشه سرچشمه چشم امید من بی کرانی خودته :)
-
بی غم گساری
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 16:14
اگر که خانه به دوشم - اگر که باده پرستم - کجا که با تو نبودم - کجا که بی تو نشستم شکوه دارم اگه جواب داد که "اونجا و اونجا و جاهای دیگه" راس میگه، هوممم؟
-
راس میگه
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 01:12
قسم به زند و پازند - به جانم آتش افکند - فراق رویت، یک چند. خسته م
-
من کشی
جمعه 20 دیماه سال 1392 18:56
سینمایی Spring, Summer, Fall, Winter عابد به قاتل: Though You can so easily kill You Yourself cannot be easily killed تو پست قبلی و قبلی ها از این نمونه ها آوردم. فلسفه شرقی روی کشتن من درونی یا نفس مغرور تاکید داره و این برای من جالب بود که پیوندی عمیق بین این فلسفه با دیدمان اسلام می بینم. همونطور که قبلا هم گفتم...
-
از سینمایی Fearless
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 01:18
مادر یوآنجیا: Wushu is not about winning It is about discipline and self restraint . . . Your biggest challenge is to win over Yourself
-
ساعت 9
پنجشنبه 28 آذرماه سال 1392 21:38
ساعت نه ابر آمد نرده ها تر شد ساعت ده نمیشد؟ یا هشت؟ "نه" آخرین عدد از دنباله اعداد تک رقمیه. یعنی اعداد تنها. و آخرینشون یعنی "پس به سمت گل تنهایی می پیچی، دو قدم مانده به گل ".
-
بزن بریم تو کار تفسیر قرآن
یکشنبه 26 آبانماه سال 1392 06:07
انا نحن نزلنا الذکر ترجمه کردن که ذکر = قرآن نزلنا = فرستادیم یا نازل کردیم از ذکر بگذریم فعلا، اینجا، اول نزلنا رو من بگم. نازل کردن، با فرستادن فرق داره اگه فرق نداشت که دو تا واژه نمیشدن! حتما هم خدا دلیلی داره که به جای فرستادن و یا ارسال کردن میگه نازل کردن! نازل کردن اینه که از رفعتی بالا به رفعتی پایین منتقل...