-
خاصیت سرآغاز واسه من
یکشنبه 19 فروردینماه سال 1397 00:41
بهار که میشه، شکوفه ها رو که می بینم خعلی حال میکنم. زنبورای عسل دور گل ها میگردن ههه همچی فضا سرآغاز عاشقانگی هاس. تو زندگیم همیشه دنبال مترادف و متضاد نبوده م ولی چرا بعضی وختا متضاد هی انگشتشو تو چشمم میکنه! نمونه ش، بهار که میشه مرگ جلوم هفت تیر می کشه =)) این قطعه کوتاه رو از فیلم کلود اطلس (اطلس ابر) چیدم. ویژه...
-
اوووو فوووورتوووونا-وِ...لوووت لووونا-س.تاااااااتو واااریییاااابییلیییییس...
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1396 21:54
اوفورتونا، ولوت لونا، ستاتو واریابیلیس... خیلی تب دارم. نمیدونم این اوج تب هامه یا نه. شاید حالا که با «لو نیو»ی باخ همنوا شده رفعت پیدا کرده باشه. یادم نمیاد چقدر بد گفته م قبلن ها. اما اینک اگه بد نمیگم به اطاعت از کلامیه که به تو به سهراب یاد دادی: بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم. قبول. قبول دارم که دیده ام گاهی در...
-
رویای من
پنجشنبه 23 شهریورماه سال 1396 23:07
فیلکس مندلسون: شکوه خدا هماره در اوج باد. باخ هم اثری با همین عنوان داره. منم با باخ و مندلسون هم آوا میشم: « Ehre sei Gott in der Höhe خدایا شکوه تو هماره در اوج باد» و منو پایبند بایش این انس بدان. -- ازبین همه نوشته ها، تنها دوستدار آن ام که با خون خود نوشته باشند. با خون بنویس، تا بدانی که خون جان است....
-
واسه دوست عزیزم سالی گلی
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1396 15:58
آدم (گر چه حیوان هم همینطوره) هر برخوردی با هر موجودی میکنه در اولین گام سعی داره که اون موجود رو با دانش خودش جمع بزنه. برای اینکار، بسته به تازگی ویژگی های هر موجود، فرصتی برای شناساییش صرف میکنه. هر چقدر موجود عجیب تر باشه، وقت بیشتری براش صرف میکنه تا اونو بشناسه. خب این شناسایی به هیچ عنوان کامل از آب در نمیاد و...
-
فقط نایست
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1396 17:35
تا کی باس دور خودم بچرخم یا چه بهتره که بگم تا کی میتونم خودمو بچرخونم!
-
کاکتوسه
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1396 18:54
بدون شرح D:
-
«حتی یه سگ هم شرافت داره» گیوبو.
شنبه 28 مردادماه سال 1396 01:58
خب اینجا پایان زندگی گیوبو ایگو هستش. گرچه قهرمان شریف فوروهاوا شخصیتی داره که در طول تاریخ از لحظه معرفی، اونها رو در مسیر مرگ می بینیم! این فیلم رو حدودای سال 71-72 دیدم.خیلیا میگن عمر کوتاهه ولی واسه من این سالهای اوایل دهه 70 به قدری دووووره که بعید میدونم خاطراتش حتی تو خیال لانیاکیا جا بگیره :'( نه فقط گیوبو و...
-
هزار سال گذشت تا بفهمم و تن بدم!
جمعه 20 مردادماه سال 1396 00:12
It Was Inevitable یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینما که با تمام وجود و همیشه ستایشش کرده م.
-
وهله بغض
یکشنبه 4 تیرماه سال 1396 23:39
کی میدونه که نوای درونش رو چطوری میتونه به دیگری منتقل کنه هههه! مگه این شدنیه عصن! بگذریم، نواهای باخ منو مست میکنه. به یاد حسین عزیزم، یاد روان لطیفش گرامی که آنچنان تو فیلمنامه سریال امام علی دمید که دکلمه هاشو به یه اثر هنری والا تبدیل کرد: مروان به معاویه: «یک پیاله شیر شتر حجاز مرا سیر نمیکند، مست میکند». آنچنان...
-
نوح
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1396 16:22
دیدی تو کم آوردی ههه ... بع.له خودمو کشتم ولی نمردم. رسما خودکشی کردم عما هنوز زنده م. طرف کم آورد =)) نتونست یا نخواس جون منو بگیره D: البته من حدس زدم که عزرائیل وخت نداشته یا روزه بوده حال نداشته بیاد جون یه سخت جون رو بگیره =))) بع.له رسما وصیت نامه نوشتم و اخرین دعاهامو هم کردم و گفتم آماده م ^_^ گرم باور کنی یا...
-
تسبیح سیاه و سفید
یکشنبه 14 خردادماه سال 1396 18:55
یه ماه دیگه چنین روزی، سالرزو درگذشت ماری کوریه. خب من نمیخوام از ماری تعریف کنم جای تعریف نداره، میدونی که؟ مرجع تقلید نداشت، امام اولش هم بلد نیس کیه عصن مسلمون که نبود هیچی ولایت نمیدونم چی چی قیه رو هم قبول نداشت کلا اعمالش رو بر باد رفته حساب کن بره باااووو امروز و یا یک ماه دیگه - فرقی نداره - یه خانمی مرد که...
-
مارکو پولو می تازد
یکشنبه 7 خردادماه سال 1396 05:19
من که هیچ جای قرآن پیدا نکردم که بجای 1 روز روزه نگرفتن باس 60 روز بجاش گرفت. علاوه بر این، قرآن میگه کسایی که طاقت روزه گرفتن ندارن فدیه بدن. این طاقت با توانایی و با قابلیت فرق داره! آخوند تعبیرش از طاقت همون تواناییه !_! بعد حدیث جعلی هم کم نیست در این مورد. جالبه که حکمش رو به حدیثی از امام رضا نسبت میدن! درحالی...
-
Yes, I do agree the fact that the problem has been always choice
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1396 18:16
مقصر منم. خودم. و نه هیچ کس دیگه ای. به هر نیتی، به هر دل و دماغی که داشته ام، انتخاب هامو کرده م و امروووووز به اینجا رسیده م. به همین نقطه ریز غیرقابل اندازه گیری و البته غیرقابل حذف از تاریخ بشریت و تاریخ خلقت. بله، انتخاب. انتخاب های من. همش به انتخاب هام و به انتخاب برمیگرده. وقتی میتونستم مسیر همگانی تعریف شده...
-
From the Heaven
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1396 12:51
اینا رو واسه تو گرفتم =)
-
D:
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1396 02:27
-
سبد هیچ
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1396 03:05
میدونی من همیشه خطای خودکشی رو سرزنش کرده م و مثلن صادق هدایت رو به همین دلیل مردود شمرده م. یادمه شیرین تو هم از بالای پشت بوم پرید تو حیاط، ولی هیچ وقت سرزنشش نکردم! وقتی تو ازش نقل قول کردی که «راحت شدم» از اون موقع تا حالا هر وقت به یاد شیرین میفتم سعی میکنم همدردی کنم باهاش. اون روزها، روزگار مثه پوست کرگدن سفت و...
-
سوتک باخ
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1396 18:26
بی هوس تو، فاتح دانشمندی درخت ها می شدم... ولی، من ناپرهیزگار هوس ماندم و تو پرهیزگار رقص تلمس. آه بر من! که ایمان چرخ عقب دوچرخه ها را برای حسادت برگزیدم. آی! ای نگارنده فصل! سرود ابطال نگارش ایستگاه در طنین قلب من، در کدامین دور به سبد ابتلای فصل خوانده خواهد شد.
-
خواب سبزینه
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1396 14:21
در پی هم.آهنگ.ی میگردم در حالی ک نمیدونم با چی باید هم.آهنگ بشم، و چطوری! امروز که نمیدونم چه روزیه، تو انبوهه ای از استیصال دارم تمام اعتقاداتمو به سخره میگیرم =( یاد خاطره سهراب (تو ژاپن) از پوست کندن پرتقال و گسستگی هاش میفتم... با تمام وجودم به حرفش ایمان دارم که دریچه خدا روشن نیست؛ و یوآن و گروهش که نت های روشن...
-
کوچه
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1396 03:22
بی تو...
-
Harmony
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1396 23:19
.Screen Shot of performing Tchaikovsky violin concerto, first movement, by Janine Jansen I love it It's replete of harmony All sounds are sound in harmony It makes me to be an inebriated one ?And hence, how kind of a man I would be if I don't exalt it یه بخش کوتاه:
-
ملامت
شنبه 26 فروردینماه سال 1396 00:28
از عزت تا ملامت، نمیدونم چقدر راهه اما، مسیرش سهل الوصوله. افسار خرتو با وسواس مضاعف محکم بپیچ به دور کمرت، چون رد سم این خر رو با طلائی ترین گنج، با لحظات نابازگشتنی، نقاشی میکنن. و اگه من جای تو باشم، میگم نه. هر چیزی به جز اونچه که شایسته تعظیم کهکشان ها باشه، نه خواهم گفت. ... و خر خود را پیش خواهم راند؛ دسامبر تا...
-
افسانه ترین
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1396 02:07
اگه نرسیده ام و اگه نمیرسم به خودم حق میدم که تو دورتر از اکتساب ایستاده ای شاید خودت سراب چیدنت رو شکل دادی شاید اوهام از تشریف اشرفیت متساعد میشد! که اگر چه «همیشه فاصله ای هست» بهرحال، زانوی قدس خاکی است در محضر این باطل ترین خیال =)
-
کمال
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 00:40
داشتم برای یک دوستی، از تو نقل قول می کردم،... نداشتم. عصن هم نداشتم. جات نشد و عصن هم جات نمیشد. پشتیبانی پنهان، بی لیاقتی منو ایگنور کرد تا پایبند به یادگاریش باشم اینقدر تو درخشیدی که کور راه و درد و درمون شدم در امتداد سی امین جاپای تو، همیشه زندگی رو با سی سنجیدم زندگی به قول تو یه غلط تایپی؛ شاید، انحرافی در...
-
نزول هدف در مسیر
جمعه 26 شهریورماه سال 1395 22:56
خوشبختی رو وقتی پیدا میکنید که خوشبختی ها شما رو پیدا کرده باشند. به همین ترتیب، نیک بختی و نگون بختی رو وقتی پیدا میکنید که از اونها شما رو پیدا کرده باشند. تا وقتی تقاضای درخت کنار جاده رو درک نکنی و برعکس تا وقتی هجرت رو از جاده کنار درخت به دوش نگذاری... تا وقتی از سر شاخه درخت توت کنار جاده نخوری و برعکس تا وقتی...
-
کریمینال ابیوس
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1395 14:47
هر چیزی رو به طور «نامناسب» استفاده کنی، حقیقت اینه که یه Criminal Abuse انجام دادی. حتما نباید از پوشش حیثیت یه نفر به زور عبور کنی تا کریمینال ابیوس رخ بده! همینکه از اختیارت نامناسب استفاده کنی کافیه که هبوط کنی. مطمئنا اختیار بخش هستی، از ابیوس آقایونی که این کار رو با دین کرده و میکنن، نخواهد گذشت و من نیز هم....
-
رومی یا زنگی خالص
جمعه 12 شهریورماه سال 1395 01:40
یهو به فکرم رسید که چطور موسی وقتی خدا تجلی میکنه نمی میره! باید بگیم چه قلب وسیعی داشته چقدر باز بوده چقدر صاف بوده که این بار رو تحمل میکنه یا اینکه باید بگیم چه دل سنگی ای داشته چقدر نالطیف بوده که این فشار روش اثر کاری نمیکنه!؟؟ حالا خواستم بگم این مصرع چقدر کشنده س، موسی بود بیهوش میشد یا نه، نمیدونم! ولی منو...
-
زیباترین زن هستی می بودم،
شنبه 23 مردادماه سال 1395 19:19
به شکل کلمه «جوی» توجه کن؛ من اگه زن می بودم، خودمو تو این هنر پیدا میکردم و بس. اما ای بسا حیف که فرصت آرایش به من داده نشد ^_^ و ای دو صد چندان بیشتر حیف که فرصت عادت کرد که در کف فرصت نشناس بخار بشه. و همیشه فرصت شناس ناکام و خورنده افسوس ... بگذریم، من اگه زن می بودم آرایشم رو از این هنر الگو می گرفتم. و اون زن...
-
لاکرنی یا سی بمل، ناممکن تحریر انس
سهشنبه 12 مردادماه سال 1395 17:22
گپی با چند «تو»ی خودم ^_^ - از کفم رها، قدیمی ترین توها. ای والا انگیزه گر من. نبض آرایشگر آرامشم. تقدیم تو بادم. ای الهه خورشید. - یه تو هست تو آینه گاهی اوقات چشمکشو می خرم گاهی اوقات به قول حسین عزیزم: آدمیست دیگر، گاهی حوصله هیچ چیز را ندارد، دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور، گاهی هم بجز پشمای پشت گوشش هیچ چیزی...
-
شریک سیب خوری نیستش، خیلی وقته
شنبه 2 مردادماه سال 1395 03:52
به آرشیو وب سر زدم و پست های قدیمیتو مرور کردم... سال 87! چه روزهایی! کسی میدونه تلخند محزون گوشه لبم رو چطوری باید بنویسم؟ افسانه شدم! اشتباه کردم؟ نه! هرگز! کاش آشنایی روی نداده بود؟ نه نه! نه! ای وای از این دیر آشنایی داشتم شهامت به خرج میدادم و فک کنم درست دیدم خودمو که خودمی وجود نداره! میدونی چیه رفیق، من تقلیدت...
-
ویولنش کمه
جمعه 18 تیرماه سال 1395 04:55
گنجشک ناز و زیبا که می پری اون بالا... به من بگو وقتی که پر کشیدی... ستاره آی ستاره پولک ابر پاره خاموشی یا می تابی بیداری یا که خوابی به من بگو وقتی که خواب نبودی... ماه سفید تنها که هستی پشت ابرها، نقره نشون کهکشون چراغ سبز آسمون، به من بگو وقتی که نور پاشیدی... کی گفت که من در مانده ام؟