-
سگ های حوئب خیال
جمعه 12 آذرماه سال 1389 21:46
در جریان جنگ جمل، زبیر بعد از ملاقات با علی (ع) در پاسخ به اینکه چرا دست از جنگ با علی کشیدی، گفت "سگ های حوئب خیالم به صدا در آمدند" برای شنیدن عوعوی سگ های حوئب خیالم، چی کم دارم، هر چقدر بیشتر گوش تیز می کنم کمتر می شنوم، فک می کنم به حدی تو گوشم سروصدا هس که . . . کی بود که گفت، "بیا و ظلمت ادراک را...
-
انار باشم
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 00:39
فک نمی کنم از انار متحد تر باشم ! دونه های انار رو انگار یه نیروی مغناطیسی، کنار هم نشونده، همه شون به اضافه چندتا پرده که وسعت اتحاد دونه های انار رو مضاعف می کنن، تشکیل یه میوه میدن، انار اگه دونه دونه اجزای منم به نیروی عشق، مغناطیسی می شدن و همسو می شدن، هممممم . . . توحید اناری رو به صورت جهان بپاش، جهان از یه...
-
بالای بام رسالت
پنجشنبه 4 آذرماه سال 1389 01:19
سهراب: یک نفر آمد که نور صبح مذاهب در وسط دکمه های پیرهنش بود . نور صبح مذاهب، ولایت هست و "یک نفر" محمد . امروز، علی مشعلی رو به وسعت چشمان رسالت به حیات می بخشه .
-
توحیدانه
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 01:40
در تفاوت شب و روز، بودن و نبودن سایه کافیست .
-
چشات قشنگ می بینه
جمعه 14 آبانماه سال 1389 22:40
چه سیب های قشنگی بعدازظهری یه سری رفتیم خونه خاله کوکی، سیب آورد واسمون، یادم افتاد به "چه سیب های قشنگی" شما وقتی به یه سیب نگاه می کنین واقعا به نظرتون قشنگ میاد ؟ چه چیزایی رو قشنگ می بینین ؟ حیات نشئه تنهایی است خب هر چیزی در ذات خودش تنهاس، مثلا همین سیب ذاتا با هیچ چیز دیگه ای یکی نیست، پس سیب تنهاس،...
-
دری که باید بست
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 01:51
این دهان بستی دهانی باز شد یه دهانی رو باید بست یه دهانی رو باید باز کرد، فک می کنم که اگه فطرتمون رو به تخت بنشونیم، خوووب نشونمون میده که سهراب کدوم در رو بست و کدوم در رو می گفت اگه باز کنیم آفتاب به وجودمون می تابه . شنیدم که می گفت، لزوما در جای خلوت و تنهایی پیامبر نزول وحی رخ نمیداده، ولی اینکه باقی مردم چیزی...
-
سایه شاهد
چهارشنبه 20 مردادماه سال 1389 00:49
از اولین مهمونی هایی که از بچگیم یادمه تا حالا، اینجوری بلدم که یکی دو روز شایدم بیشتر، بسته به مهمونیش، میزبان خودشو اماده می کنه من هر چقدر که به مخم فشار میارم می بینم هر جا که رفتم مهمونی اول سلام کردم ! تقویم و تی وی و رادیون میگن پنشنبه روز اول رمضونه، فردا (فردا که نه، الان بامداد چارشنبه اس) چارشنبه اس . یادمه...
-
هیرو با 14 شمشیر
جمعه 8 مردادماه سال 1389 01:37
تا نگردی آشنا زاین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش یه مدت قبل شبکه یک، فیلم مردی به نام هیرو رو پخش کرد، یه چیزایی در موردش نوشتم، دیشب یعنی چند ساعت پیش، شبکه یک فیلم چهارده شمشیر رو پخش کرد. یکی دو مورد که خیلی جالب بود رو میگم، ایشالا این یارو که اسمش رو هم اخر نفهمیدم چی بود، اسمش سخت بود خب. به...
-
مورچه خان
جمعه 25 تیرماه سال 1389 00:12
ماجرا مورچه و بالا بردن گندم رو شنیدین که شصتاد بار می بره بالا و هیییی میفته تا اخرش دونه گندم رو میبره بالا، یعنی اینقده می تلاشه تا دست اخر تلاشش بی ثمر نمی مونه ولی ماجرای میثم خان فرق داره مورچهه واسه بردن گندم از گندم اجازه نمی گیره، لزومی هم نداره چه گندم بخواد خوراک هیولا بشه چه نخواد بروبچز کامنت دونیاشونو وا...
-
بندگی، ختم نبوت
شنبه 19 تیرماه سال 1389 02:06
دین بندگی، بر دوش بنده خدا به غار حراء رفتن محمد را می دیدم، علی میگه . مبعث مبارک ما هر روز ده بار شهادت میدیم که محمد بنده و رسول خداست، اما چند بار از این ده بار رو، حقیقتا شهادت می دیم ؟ اصلا حواسمون هست که داریم شهادت می دیم به بندگی و رسالت محمد ؟ یا حتی در سوره حمد، روزانه ده بار می گیم ایاک نبعد، خداییش این...
-
اختیار، محمد، اسلام، علی
جمعه 11 تیرماه سال 1389 18:08
سلام :) رشته گسست، من پیچم، من تابم آدم هبوط کرد، علی پیچید، به حق تابید . تو پست قبلی، گفتیم که همه پیامبران اومدن تا ولایت رو در غدیر خم به علی بسپارن . خب. تنها پتانسیلی که به بنی ادم به طور مساوی داده شده، اختیاره . اختیار سبب گزینش آزادانه مقصد توسط آدمه . حالا چه تفاوت هایی ! می تونیم بعد از استفاده از این...
-
الحق مع علی و علی مع الحق
دوشنبه 7 تیرماه سال 1389 23:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 خدا همه چیز رو خلق کرده، و در هر چیزی هم هست. بعضی از مخلوقات خدا با واسطه هستند که جاندار نیستند، مثل وسایلی که اختراع انسانها هستند. مخلوقاتی که با واسطه هستند شاید ابلیسی باشند و حتی ممکنه از موجودات زنده باشند، شاید . همه مخلوقات خدا...
-
آغاز فصل . . . فک کنم سوم
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 23:27
بعد از مدت ها مطالب وبلاگ رو به سه قسمت کلی تقسیم کردم، ولی اینا که چهار تاس ! اصلا این همه وقت که نبیدم داشتم به همین می فکریدم، موضوع بندی خوووبی شد همممم، منم خوبم ;) توی این موضوع بندی فقط دسته اولش یه کار جدید و جدیه، می خوام توی این قسمت روشنگری کنیم، عمق روی و حقیقت یابی وقایع و جریانات روزگار به طور وسیع....
-
ناله یک تلخ
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:20
روزی تکه نوری مهمان تو شد انگشتم خواب از سر فکرم جست در رویای تو گم شد دستم در یاد گلی پنهان بود، انگشت تو بر غاری، روییده به بام چیدم، خوردم، پر شد، از لامسه انگشتت، حسم کفش از خواب تو در پا کردم، و رها رفتم در تاریکی باد، با خنده، زلف تو می رقصید دست دراز کردم، بافیدم پنجره ها، بنشستم به تماشا از شیار آب می رفت بر...
-
رزق ماست
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:16
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت گاهی غربت زبر میشه، خفن :) فکر می کردم که اطراف موجب احساس غربت میشه، یه جای تازه، یه جای جدید با آدمای خودش، اما الان می دونم که غربت رو ما خودمون انتخاب می کنیم و بعدشم می سازیم وقتی همه تو دامنه، با زمین های حاصلخیزش، با گل و گیاه قشنگش :) زندگیشون رو گره می زنن، تو...
-
تیغه فطر
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:15
عقلم بدزد لختی، چند اختیار دانش هوشم ببر زمانی، تا کی غم زمانه روزه تو عید فطر گناهه، قیچی ناگهان امتداد خنک نفس ماه روزه است روز دل گیریه، تازه داشتم با رمضون رفیق میشدم . عید فطر که میشه بوی امتحان از جریان زندگی میاد، دل آدم هم میگیره، ماه روزه تموم شد، دیگه قرار نیست سختی بکشی، عید فطر عجیب نهیب مرگ میزنه عجیب !...
-
تا سقف سحر
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:14
دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت انرژی عجیبی تو گلوی سحر گیر کرده، الف لام میمه یا دریچه ای بسوی آزادی ؟ امروز فکرمو سیاه چاله با خودش برده بود، آخه خیلی عجیبه ! نور رو هم می خوره ! از دورترین سیاه چاله تو دل فضا، تا دعای سحر چقدر راهه ؟ دلم واسه شجریان خیلی سوخت، نباید وارد سیاست بی شرم و حیا می شد، اگه...
-
کاف بین دو سین
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:12
یه مطلبی رو در رابطه س ک س و تحریف آزادی میگم دکتر شریعتی : آزادی ! خواهم که تو را به تخت بنشانم . اول از همه، آزادی یه احساس هستش که فقط در پرتو آزادگی، حیات پیدا می کنه، این یه تعریف کلی هستش و مطلقا غیر از این نخواهد بود . امام علی (ع) : بنده شهوات اسیری است که هیچگاه از اسارت آزاد نمی شود . اینکه تمام رسانه های...
-
افسانه نه، عرفان جومونگ
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:10
به نام خدا به مناسبت پیدا کردن شیئ سوم توسط جومونگ =) سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد و ایستادم تا دلم قرار بگیرد صدای پرپری می آمد و در که باز شد من از هجوم حقیقت به خاک افتادم چهره هیجان زده جومونگ وقتی آیینه رو به دست گرفت و اون نوشته های پشت آینه رو نگاه می کرد، حیرت زدگی سالک بود از دریافت حقیقت . و گاهی این...
-
من و باد
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:09
امروز یادم افتاد که سهراب ی تر رو خیلی وقتیه که بروز نکردم، می خواستم بروز کنم، ولی :( . . . با یه شعر مشکل هم شروع کردم، بذارین راستشو بگم، مال این حرفا نبودم :( سنگ بزرگتر از اونی بود که می نمود، میثم بیسواد هم می خواست، سهرااااااااااب رو معرفی بکنه، می دونین که چی میشه، هیچی ! فریاد سهراب تا اون سر خوابم میاد . باز...
-
آب را فاصله می جوشاند نه آتش
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 09:07
بسم الله الرحمن الرحیم عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد عشق دلیل و چرای راهه، از اونجا که حافظ میگه "به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم"، معلومه دیگه یه دلیلی باید باشه که راهی پیموده بشه، و سختی ای تحمل بشه قرآن: ما هیچ پیامبری بر قومی نفرستادیم مگر آنکه همراه آن پیامبر، رنج و...
-
وابستگیها مقابل هماهنگیها
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 01:04
به نام خدا من در آوردی ; . . . . . . . . . . آزادی، یه مفهومه، بیان یه درجه هستش، مثه میدان آزادی ! اینکه آزادی از کجا میاد مهمه ! آزادی فرزند آزادگی است . آزادگی پدر همه آزادی هاست . با استفاده از تعریفی که امام صادق (ع) از حر دارن، می تونم بگم که آزادی محصول آزادگیه . وقتی تعلق ها و توصل ها، موجب انجماد میشن، آزادگی...
-
چهار منزل عرفان
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 00:59
حافظ : در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد مولانا : آه کردم چون رسن شد آه من گشت آویزان رسن در چاه من آن رسن بگرفتم و بیرون شدم شاد و زفت و فربه و گلگون شدم در بن چاهی همی بودم نگون در دو عالم هم نمی گنجم کنون قال میچمی : با سهراب شروع می کنم "هر که در حافظه چوب ببیند باغی، صورتش در...
-
سه نفر + ؟
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 00:56
ظهر تابستان راه را می رفتیم پایم را خستگی کفش له می کرد و در سویی هلال طاقت گرد می شد حسی رنگ می گرفت سایه ای پر می شد عکسی در آینه می آمد کسی بر خلاف جریان آب به سمت نیاز می رفت " و خوب یادم هست یکروز در هوای ابری بهار سرما طاقتش می فرسود و من را ابتلای گرمی دستم سنگش کرد " و در آینه حالا هلال ماه دو برابر...
-
یک سبد پیچاپیچ
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 00:24
جدیدترین سال نو رو پیچاپیچ تبریک می گم آرزو می کنم سال جدیدی داشته باشین سبدهاتان پر تازگی احساس، بادا سینه هاتان پر خلوت نور فکرهاتان پر آهنگ سفر پنجره هاتان سبز، درهاتان باز و قدم هاتان آبی و نفس هاتان در باد برود تا فرو افتادن پا در چاله آب . خواب هاتان پر موسیقی ذوق دست هاتان گل تسلیم مژه هاتان، فر خیس محبت بادا و...
-
شنیع ترین قدرت
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 00:18
خدایا ! شکر که میثم یه دختر نیست . شرم آوره، اسفناکه دخترا خدا بهتون صبر بده . از شدت تاسف و تاثر، هنر در گودترین انزوای سر انگشتم، بلرزید و گم شد . در راستای رفتار با جامعه زنان ; بجز قدرت های حق طلب، سایر قدرت ها به دنبال منافع خود بودن . منظورم از اسلام، منحصرا دین اسلام نیست، علی الخصوص اسلامی که در ایران به خورد...
-
هفت منزل عرفان سهراب
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 00:14
خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد ۱ سپیداری و گفت نرسیده به درخت ۲ کوچه باغی است که خواب خدا سبز تر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد پس به سمت ۳ گل تنهایی می...
-
تا درک زمان
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 23:32
ای حرارت بلوغ شقایق، لحظه های مرا پر از ابدیت حجم کن و نیسم را تا سر شاخه کاج، سبز، هدایت کن ۲۳ اسفند 1387
-
سبزینه شرق سبز
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 01:20
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری گویم که سری دارم درباخته در پایی ای حجم سبز، مرا به رنگ بیکران زاویه هایت ببر ۱۹ اسفند 1387
-
آرزو
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 01:12
۱۷ اسفند 1387