-
عینک آفتابی
شنبه 5 فروردینماه سال 1391 23:20
از بس خدا نزدیکه و چشای من دوربین شده یا شایدم به خاطر عینک آفتابیه که زدم، دنبال خدا می گردم با دست کشیدن رو زمین - دور و برم .
-
شیش ساعت و نیم
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 02:04
اولا که شیش ساعت و نیم دیگه 90 میره به تاریخ می پیونده و دست ما هم از 90 کوتاه میشه و ما در سال 90 می میریم و به سال 91 کوچ می کنیم و دوباره متولد میشیم . نمیخام تکرار مکررات بکنم و بگم سال نوتون مبارک، میثم اینجا همیشه لحظه هاتونو هم تبریک گفته. امسال اصلا برای نوروز آمادگی ندارم ! انگار که اصلا نوروز تا چند ساعت...
-
یکمی هم از ادبیات قدیم :)
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 01:46
عزیزون از غم و درد جدایی به چشمونم نمونده روشنایی گرفتارم به دام غربت و درد نه یار و همدمی نه آشنایی می دونم که از هر ادیبی بپرسین بیت اول رو معنی می کنه: از بس در غم دوری معشوق گریه و مویه کرده چشماش کم سو شده . . . من دیدم حیف این بیت شعره که اینطور معنیش کنن ببینین برای کسی که به قول سهراب در حافظه چوب باغی رو...
-
به اندازه پوست شبنم، تر
شنبه 20 اسفندماه سال 1390 02:07
ببینم کدوم یکی از اینها مثه "نحن اقرب الیه من حبل الورید" هستن گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق کاندرین طوفان نماید هفت دریا شبنمی یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی گفتند یافت می نشود گشته ایم ما گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست شوق است در جدایی و جور است در نظر هم...
-
تحریم
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1390 02:42
در جریان جنگ صفین، در ابتدا لشکریان معاویه قبل از رسیدن یاران امام علی به صفین رسیدن و آب رو در دست گرفتن و بر امام و یارانش بستن . بعد طی دو بار درگیری (که لشکریان معاویه آغازگر اون درگیری ها بودن) یاران امام آب رو از معاویه گرفتن و یک بار به خاطر حقه ای که عمرعاص به راه انداخت آب رو واگذار کردن . اما در زمان هایی که...
-
به یاد افسانه
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 04:27
پ ن : بخشی از دعای عهد : " اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا . . . " خدایا به راستی من تجدید می کنم برای او (ولی عصر) در بامداد امروز و هر روز که زنده باشم، عهد و پیمان و بیعتش را که در گردن من است به گونه ای که هرگز از آن برنگردم و دست برندارم . صبح ها وقتی خورشید درمی آید متولد بشیم . صورتک و موسیقی شعر...
-
من خانه دوست هستم
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 23:28
داشتم زمزمه می کردم "خانه دوست کجاست - در فلق بود . . ." یادم افتاد به "سوار" اونی که دنبال خانه دوست می گشت، کی بود، چی بود، اصلا سوار چه چیزی بود ؟ چه چیزی خانه دوست رو طلب می کنه، ! آدم ؟ پس چرا سهراب به جای آدم گفته سوار مغز آدم ؟ دل آدم ؟ قلب آدم ؟ بالاخره یه چیزی تو ما آدم ها باید باشه که...
-
ICO
یکشنبه 24 مهرماه سال 1390 03:11
دلم می خواست از آیکو بنویسم . . . بی همتا بازوان نگاهم را تا زلال قلبم امتداد ده و شرح وسعتم را در مدار شعورم بچرخان
-
بعد از تصمیم
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 00:50
می خروشد باد گر سر راهم شود دریای آتش، سبز سنگ اگر بارد، چون باران می روم زین رهگذر، و هر چه بادباد .
-
کودکم
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 02:55
وقتی سه چار ساله بودین یادتون هست که چه طعمی یا چه رنگی رو دوس داشتین ؟ خب وقتی 15 ساله بودین یادتون هست ؟ حالا چطور ؟ دقت کنین به خودتون ! یه موقعیت زمانی از خودتون رو پیدا کنین که نه احساس نفرت و نه احساس دوس داشتن به کسی یا چیزی داشتین یه کودک تا وقتی که در مورد چیزی و یا کسی، از معتمد خودش (تقریبا فقط بابا و...
-
جمعه من
یکشنبه 26 تیرماه سال 1390 02:20
یک نفر باید از پشت درهای روشن بیاید ولادتش مبارک واسه جشن تولد ها شمع فوت می کنن، ولی من می خوام به پاس انتظارش شمع روشن کنم تو دلم که همیشه سوزش شعله اش بیدارباش دلم باشه و نور شعله اش روشنگر دلم .
-
پانزدهمین معصوم
جمعه 27 خردادماه سال 1390 00:16
ولادت علی مبارک هر جور که حساب کنین نمیشه که درصد درس سیستم عامل من تو کنکور ارشد بشه 33.33 درصد، از 6 تا تست این درس 4 تا زدم برای درسی که 6 تا تست داره نمره هر تست صحیح 16.67 میشه و هر تست غلط نمره منفی 5.57 داره خب حالا اگه 1 تست صحیح زده باشم و 3 تا غلط، نمره ام میشه صفر اگه 2 تا صحیح زده باشم 2 تا غلط میشه تقریبا...
-
التماس
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 13:52
از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما باشد که سرودی خیزد، در خورد نیوشیدن تو
-
طعنه سبز، بارش خاطره ها
جمعه 5 فروردینماه سال 1390 03:40
نوروز، در ذات خواب آدمی، فریادی است به طعم بیداری سال نو که به خودی خود مبارک هس، چرا که تازه اس و هیچ دست خطای ناپاکی به تازگی لحظاتی که در راهن نمیرسه، به جز بازوی دراز فکر. اگه فکرهاتون خوب بوده باشه، خوشششحال باشین که نوروزتون مبارکه خب کنکور ارشد آی تینگ رو هم خراب کردیم، خب حالا که خراب کردیم بگردیم یکی که گردنش...
-
صراحت ودکا
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 01:28
گل ها در گرمی آرایش ماهی ها در شوری آب و سنجاقک ها در فراغت بال با یک سبد بشارت سرخ توحید یک بغل شاخه در امتداد سبز بازوان منجی و یک پنجره به سوی بی نهایت آبی از مصاحبت با آب بر گشتم با یک جیب پر از تلاتم خواب های سبز روی پاشویه وقت کفش ها را کندم خوب می دانستم که به پای مرغان هوا گندم جوانه نخواهد زد و در مصدر آدم هم...
-
از عاشورا 2
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 00:33
جز زیبایی های عاشورا رو نباید دید حقیقت گرایی در کلام زینب (س) مشهوده، فقط با یه مقایسه ساده، به تفاوت میان بیانات علمای سالیان سال، و کلام حق صادره از زینب (س) میشه پی برد. فک می کنید این شدت و این میزان بالای تفاوت از کجا اومده ! چه کسی از زینب نزدیکتر به حقیقت و واقعیت عاشورا بود، هر کس که از عاشورا، بخواد صحبتی...
-
از عاشورا
چهارشنبه 29 دیماه سال 1389 01:48
اومد جلو گفت {با گریه و سوز و گذاز بخونید} بابا تشنه ام . . . که ناگهان تیری رو به بازوی راستش زدند {با گریه و سوز و گذاز بخونید} بچه ها دست بابا خونی شده . . . {مثل قبلی ها بخونید} از این قبیل عبارات هر سال به مدت ده دوازده شب هر جا که میری می شنوی، عاشورای آقایون جز مرگ و ختم حسین (ع) در همه ابعاد، هیچ پیام دیگه ای...
-
روبروی سایه دوست
سهشنبه 28 دیماه سال 1389 22:24
. . . و هیچ فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم.
-
سگ های حوئب خیال
جمعه 12 آذرماه سال 1389 21:46
در جریان جنگ جمل، زبیر بعد از ملاقات با علی (ع) در پاسخ به اینکه چرا دست از جنگ با علی کشیدی، گفت "سگ های حوئب خیالم به صدا در آمدند" برای شنیدن عوعوی سگ های حوئب خیالم، چی کم دارم، هر چقدر بیشتر گوش تیز می کنم کمتر می شنوم، فک می کنم به حدی تو گوشم سروصدا هس که . . . کی بود که گفت، "بیا و ظلمت ادراک را...
-
انار باشم
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 00:39
فک نمی کنم از انار متحد تر باشم ! دونه های انار رو انگار یه نیروی مغناطیسی، کنار هم نشونده، همه شون به اضافه چندتا پرده که وسعت اتحاد دونه های انار رو مضاعف می کنن، تشکیل یه میوه میدن، انار اگه دونه دونه اجزای منم به نیروی عشق، مغناطیسی می شدن و همسو می شدن، هممممم . . . توحید اناری رو به صورت جهان بپاش، جهان از یه...
-
بالای بام رسالت
پنجشنبه 4 آذرماه سال 1389 01:19
سهراب: یک نفر آمد که نور صبح مذاهب در وسط دکمه های پیرهنش بود . نور صبح مذاهب، ولایت هست و "یک نفر" محمد . امروز، علی مشعلی رو به وسعت چشمان رسالت به حیات می بخشه .
-
توحیدانه
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 01:40
در تفاوت شب و روز، بودن و نبودن سایه کافیست .
-
چشات قشنگ می بینه
جمعه 14 آبانماه سال 1389 22:40
چه سیب های قشنگی بعدازظهری یه سری رفتیم خونه خاله کوکی، سیب آورد واسمون، یادم افتاد به "چه سیب های قشنگی" شما وقتی به یه سیب نگاه می کنین واقعا به نظرتون قشنگ میاد ؟ چه چیزایی رو قشنگ می بینین ؟ حیات نشئه تنهایی است خب هر چیزی در ذات خودش تنهاس، مثلا همین سیب ذاتا با هیچ چیز دیگه ای یکی نیست، پس سیب تنهاس،...
-
دری که باید بست
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 01:51
این دهان بستی دهانی باز شد یه دهانی رو باید بست یه دهانی رو باید باز کرد، فک می کنم که اگه فطرتمون رو به تخت بنشونیم، خوووب نشونمون میده که سهراب کدوم در رو بست و کدوم در رو می گفت اگه باز کنیم آفتاب به وجودمون می تابه . شنیدم که می گفت، لزوما در جای خلوت و تنهایی پیامبر نزول وحی رخ نمیداده، ولی اینکه باقی مردم چیزی...
-
سایه شاهد
چهارشنبه 20 مردادماه سال 1389 00:49
از اولین مهمونی هایی که از بچگیم یادمه تا حالا، اینجوری بلدم که یکی دو روز شایدم بیشتر، بسته به مهمونیش، میزبان خودشو اماده می کنه من هر چقدر که به مخم فشار میارم می بینم هر جا که رفتم مهمونی اول سلام کردم ! تقویم و تی وی و رادیون میگن پنشنبه روز اول رمضونه، فردا (فردا که نه، الان بامداد چارشنبه اس) چارشنبه اس . یادمه...
-
هیرو با 14 شمشیر
جمعه 8 مردادماه سال 1389 01:37
تا نگردی آشنا زاین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش یه مدت قبل شبکه یک، فیلم مردی به نام هیرو رو پخش کرد، یه چیزایی در موردش نوشتم، دیشب یعنی چند ساعت پیش، شبکه یک فیلم چهارده شمشیر رو پخش کرد. یکی دو مورد که خیلی جالب بود رو میگم، ایشالا این یارو که اسمش رو هم اخر نفهمیدم چی بود، اسمش سخت بود خب. به...
-
مورچه خان
جمعه 25 تیرماه سال 1389 00:12
ماجرا مورچه و بالا بردن گندم رو شنیدین که شصتاد بار می بره بالا و هیییی میفته تا اخرش دونه گندم رو میبره بالا، یعنی اینقده می تلاشه تا دست اخر تلاشش بی ثمر نمی مونه ولی ماجرای میثم خان فرق داره مورچهه واسه بردن گندم از گندم اجازه نمی گیره، لزومی هم نداره چه گندم بخواد خوراک هیولا بشه چه نخواد بروبچز کامنت دونیاشونو وا...
-
بندگی، ختم نبوت
شنبه 19 تیرماه سال 1389 02:06
دین بندگی، بر دوش بنده خدا به غار حراء رفتن محمد را می دیدم، علی میگه . مبعث مبارک ما هر روز ده بار شهادت میدیم که محمد بنده و رسول خداست، اما چند بار از این ده بار رو، حقیقتا شهادت می دیم ؟ اصلا حواسمون هست که داریم شهادت می دیم به بندگی و رسالت محمد ؟ یا حتی در سوره حمد، روزانه ده بار می گیم ایاک نبعد، خداییش این...
-
اختیار، محمد، اسلام، علی
جمعه 11 تیرماه سال 1389 18:08
سلام :) رشته گسست، من پیچم، من تابم آدم هبوط کرد، علی پیچید، به حق تابید . تو پست قبلی، گفتیم که همه پیامبران اومدن تا ولایت رو در غدیر خم به علی بسپارن . خب. تنها پتانسیلی که به بنی ادم به طور مساوی داده شده، اختیاره . اختیار سبب گزینش آزادانه مقصد توسط آدمه . حالا چه تفاوت هایی ! می تونیم بعد از استفاده از این...
-
الحق مع علی و علی مع الحق
دوشنبه 7 تیرماه سال 1389 23:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 خدا همه چیز رو خلق کرده، و در هر چیزی هم هست. بعضی از مخلوقات خدا با واسطه هستند که جاندار نیستند، مثل وسایلی که اختراع انسانها هستند. مخلوقاتی که با واسطه هستند شاید ابلیسی باشند و حتی ممکنه از موجودات زنده باشند، شاید . همه مخلوقات خدا...