من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

عناوین یادداشت‌ها

  • Erbarme dich دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1400 00:03
    where there's no problem there will be no life. the perpetual problem is to get far away from tedium and boredom. even if you are successful, boredom is after you and will find you and snare you if you're not wary enough. I need to be a musician or some maker thing. I wish I had the Moses's walking stick or some...
  • من چیزی میدانم که شما نمیدانید یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1400 03:22
    وقتی هیچ کس به آدم اعتماد نداشت، خدا داشت. گفت من آدم رو باور دارم. تو منو قبل از اینکه خودم خودمو باور کنم باور داشتی. منو گذاشتی وسط همه بلواهای هستی که عملا بهم اثبات بشه من از پس همه مشکلات بر میام. این ما هستیم که به تحت آزمون قرار گرفتن نیاز داریم. به قله های مرتفع مشکلات نیاز داریم تا از اونها بالا بریم و افق...
  • من به توان آرزوهام یا زیر رادیکال آرزوهام؟ پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1400 19:09
    چرا «همیشه» دست ما کوتاه و خرما بر نخیل؟ چرا همیشه؟ اگه دو تا دکمه روی بدن ما وجود داشت یکی برای مرگ آنی و دیگری برای زندگی جاودانی که هر کدوم رو به دلخواه خودمون میتونستیم فشار بدیم اونوقت بعد از مثلا 50 سال هر کدوم رو چندبار فشار داده بودیم؟ قبول که زندگی خالی نیست سیب هست... تا شقایق هست زندگی «باید» کرد. مساله من...
  • فقط اونایی که تو روز عید و مثلا شادی روزه میگیرن سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1400 20:52
    این حرصِ ثواب شما رو اگه به دزوخ نبره قطعا به باغ و جنت و بهشت و اینجاها هم نمیبره.
  • چشم انتظار باشید چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1400 22:51
    چشم انتظار خود
  • تنهایی و تفاهم جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1400 05:29
    در مقابل یک درخت می‌ایستیم. چیزی که تو در درخت میبینی با اونچه که من میبینم یکی نیست. این اثبات میکنه کثرت وجود داره. در همین حال، وقتی شروع میکنیم به بیان اونچه که داریم میبینم، رگه‌هایی از وحدت در کلام ما ظاهر میشن. وحدت هم بواسطه شکل جسمانی ما قابل اثباته هم بواسطه رفتار ما و هم بواسطه بیان ما از مشاهدات. در مثال...
  • آخوند درباری چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1400 01:21
    لازمه شکل گرفتن آخوند درباری، دربار شاهنشاهی نیست. آخوند درباری آخوندی است که در فتوایش بجای عدالت، منافع حاکم را لحاظ میکند و خلاص. تنها چیزی که در این مملکت بین اقشار و طبقات مختلف جامعه به عدالت تقسیم شده خفقان است.
  • کتونی های هارمونی جمعه 12 آذر‌ماه سال 1400 05:15
    امروز سر راهم، طرفای پارک هشت بهشت، چند دقیقه ای منتظر بودم و اونجا قدم میزدم. یه جای پر رفت و آمد، از همه جور تیپی منم که طبعا آدم زل زننده تو جزئیات ملت یه جفت آدم از کنارم رد شدن بعنوان یه آدم بهشون حسودی کردم به هماهنگی قدمهایی که کنار هم میزدن به اون بقبقوهای سری و ناب به گره های نگاه هاشون و لبریز از اشتیاق the...
  • تابستان ویوالدی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1400 02:17
    هر که دل آرام دید، از دلش آرام رفت، چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت. هر که در حافظه چوب ببیند باغی، صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند.
  • قرعه فقر دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1400 18:44
    هر چیزی اگه به مقدار زیاد موجود باشه ارزشی هم نداره اما این قاعده تو دنیای آدما (متاسفانه) همه جا صادق نیست هر چیزی بین مردم زیاد بشه مردم خواهانش میشن و رواج پیدا میکنه چرا؟؟؟ شاید چون به دست آوردن چیز خوب مثل اخلاقیات خوب خیلی سخته و درکش هم سخته و حفظش هم سخته گاهی اوقات ما خوب نیستیم و دیگران هم ما رو نمیخوان اما...
  • همینو میخواستم بگم منم چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1400 03:55
    Courage isn't just about being brave. Courage is daring to do what is right, in spite of the weakness of our flesh. From The Help.
  • به کام ظالم شنبه 22 آبان‌ماه سال 1400 17:44
    هیچ چیز به اندازه بی عدالتی ناامیدی به بار نمیاره.
  • یا هست؟ یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1400 14:36
    چرا هیچ چیزی زیباتر از شکوفه نیست؟
  • preach it to all شنبه 24 مهر‌ماه سال 1400 02:34
    Life is too short to spend in nursing animosity. from Jane Eyre.
  • ارتفاع مفسر پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1400 01:14
    حادثه مهم داریم و حادثه معمولی داریم و غیره هر حادثه ای یک واقعه است این واقعیت را همه ما می بینیم. هر حادثه یک تفسیر هم دارد تفسیر به حادثه یک زاویه برداشت می بخشد ما از طریق این زاویه حادثه را درک میکنیم. آنچه که ما از حادثه درک میکنیم تاثیری است که حادثه بر ما گذاشته است. اگر حادثه یک واقعه است و ما می توانیم آن را...
  • عوض پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1400 01:08
    آدمه دیگه عوض میشه، گاهی هم عوضی. گاهی عوضی میگیره، و گاهی هم عوض.
  • فردوس جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1400 20:47
    هر کجای قلب مردم باشی عاقبتت هم همونجاست.
  • تشابه زادگی چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1400 14:29
    من هیچ وقت قائل به وجود چیزی مثل سرنوشت نبودم و هنوزم نیستم. و سرگذشت - چیزی که نمیتونم انکارش کنم - همیشه مثل یک پافشاری لجبازانه اشاره به چیزی شبیه به سرنوشت داره. آیا انسان آزاد نیست؟ این دنیای یک سویه رو به جلو، درک اختیار رو سخت میکنه. آیا اختیار هم مثل زمان زاده ذهن انسانه؟ برای پر کردن گپی از جهل؟ اگه اختیار...
  • الوعده وفا سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1400 03:41
    آدم باید سر قولش باشه مگه نه؟ سال گذشته 70 درصد کل سیمان تولیدی کشور رو 15 نفر خریدند! سیمان از پاکتی12ت به60ت و 70ت و 80ت و 100ت رسید! سکوت در برابر ظالم حکم چی رو داره؟ من، بعنوان یکی از اعضای بنی آدم که تو در کتابت بهشون قول دادی که معیشت کسی که از تو یاد نمیکنه رو در تنگنا قرار میدی (طه 124)، از تو برقراری قولت رو...
  • Expansion یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1400 23:32
    چیز خوبیه عصن وجود دنیا مظهر گسترشه lets get ready for new era we obtain by expansion
  • اگه تو بینهایتی پس من کی ام؟ پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1400 23:31
    جالبه که ما محصور در احساسات و تعقل و تفکر و اینهاییم، چیزایی که تو خلق کردی. و بعد تو برای وصف خودت از همینا استفاده میکنی و مثلا میگی مغروری یا مهربونی و... چطور؟ اول مهربونی رو خلق کردی بعد مهربون شدی؟ خلق رو چه کردی؟ اونم خلق کردی؟ نمیشه که! پس تو خود خلقی تو خود غرور و خود مهری. منم مثه نوار کاست های قدیمی کپی...
  • یونس پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1400 15:41
    وقتی اندازه چیزی که میطلبی نیستی... من اگه پیامبر میشدم همون اول کار ماهی منو میخورد هر چی میشدم چیز به درد بخوری نمیشدم تنها کاری که تا حالا کردم این بوده که زندگیمو سوار بالون خیالات بی پایه اساس کنم اگر چه تو خودت تا وهم کامل به اندازه یک مژده محو در خیالات فاصله داری شانس آوردم تو دوران علی نبودم وگرنه یه پام تو...
  • دنیا مزرعه آخرت است یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1400 03:21
    من چه کنم وقتی تو آفت بذر میشی؟
  • تو مقصر، من جورکش یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1400 01:34
    گر دل من نیاسود - از گناه تو بود
  • از آموزش به آدم تا مبتلا کردن ابراهیم چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1400 12:50
    ماجرای آدم و سیب یا گندم یا هر چیز دیگه ای که بوده یک درسی داره که قبلا ازش یاد نشده. نمیشه انسان پرورش نیافته رو در معرض خطا و لغزش قرار داد و صرفا با اتکا به آموزش انتظار داشت که مرتکب خطا نشه. قبل از اینکه آدم وارد باغ بشه و در معرض خطای سرپیچی از فرمان خدا قرار بگیره، به آدم همه اسما آموزش داشته شده بود کما اینکه...
  • From Lord of Piano جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1400 05:57
    Every difficulty slurred over will be a ghost to disturb your repose later on. اینو خودم تجربه کردم. تو هم یا تجربه کردی یا تجربه خواهی کرد. I wish I could throw off the thoughts which poison my happiness, but I take a kind of pleasure in indulging them. همچنین اینو. با این تفاوت که گاهی پیروز میدون میشم. Simplicity...
  • torture me if you like سه‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1399 22:12
    you no longer see any complain. I'm supposed to bear this cruel blow and I'm gonna do the time! you may say "this is just a perpetual complain" I'd say, this cruel blow has been my fellow traveler since big bang! however, I reckon I've been suffering most from ignorant.
  • metaphor and comparison پنج‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1399 01:54
    like a lazy ocean hugs the shore hold me close, sway me more like a flower bending in the breeze bend with me, sway with ease when we dance you have a way with me stay with me, sway with me make me thrill as only you know how sway me smooth, sway me now from Sway ( Rosemary Clooney , Dean Martin , Eileen Barton )
  • metamorphosis جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1399 02:40
    no wonder if the most joyful moments turn into or bring about the most painful ones, just by having gone. see, how cruel world can be; and how callous. how our feelings are overlooked. tell me, please, how I can be so understanding to feel and appreciate the sublime beauty of a rose and yet, at the same time, be...
  • the juxtaposition چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 02:30
    fly me to the moon let me play among the stars let me see what spring is like on Jupitor and Mars in other words, hold my hand in other words, baby, kiss me ... by Bart Howard