-
god's way
سهشنبه 11 شهریورماه سال 1399 19:39
everything is gonna be all right; this has been predestinated.
-
راس مدار صفر درجه
پنجشنبه 30 مردادماه سال 1399 22:41
وجود دوباره را ارج مینهم دوباره را تکرار میکنم به آغوش دوباره کشیده شدم کاچی بهتر از هیچیه
-
چت با حکیم
سهشنبه 14 مردادماه سال 1399 23:48
نصف سال رو نون پنیر گردو پیاز خوردم. خفت کشیدم. سرماها کشیدم. کسی هم نگفت تو مقصری، آره خودم انتخاب کردم. در حالی که میتونستم روی پروژه های شهرداری کار کنم. در حالی که میتونستم مدیر بخش آی.تی مرکز داده های دیجیتال باشم. مریضم کردی. اگه هزار بار سلامتیم بهم برگرده به شرط اینکه راهمو عوض کنم، تو از من مطمئن تری که من...
-
هدف از پس یک مسیر مستقیم طلوع نمیکند.
دوشنبه 13 مردادماه سال 1399 22:07
برنامه ریزی کردی هدف گذاری کردی طبق برنامه زحمت کشیدی و تلاش کردی و راه ها رفتی اما هدف هنوز دست یافتنی نیست و تلاش هات حتی دستاورد ملموسی هم به همراه نداشتن خب مسلما دچار اخم روحی میشی شادابی و طراوت از روی چهره ت بخار میشه بجاش گره خوردگی و درهم تنیدگی افکار برات بوجود میاد تمام افکار و قدرت روحی روانیت صرف میشه در...
-
فرازجو غریب است.
سهشنبه 7 مردادماه سال 1399 22:21
به چیزی میل داریم که انجام بدیم. شاید از سر هوس شاید از سر نیاز و یا هر دلیل دیگه ای. فقط میل داریم انجام بدیم. برای چیزی تلاش میکنیم که انجام بشه. برای اینکه چیزی بدست بیاریم جلوی چیزی رو بگیریم یا هر دلیل دیگه ای فقط تلاش میکنیم که انجام بشه. فرازجویی ترکیب هر دو میشه. هم میلی داریم و هم تلاش میکنیم که چیزی انجام...
-
انس به عاشقانگی
دوشنبه 30 تیرماه سال 1399 00:28
آیا کسی هست که عاشق زیباترین زن هستی نباشه؟ بهترین، والاترین و هنرمندترین زن دنیا. حتی احمق ها هم عاشقش هستن. حتی کورها و کوردل ها. ولی چنین زنی وجود نداره. این توهم نیست البته. بلکه تنها عددی هستش که اگه بذاریمش بالای سرمون و خودمون رو به توانش برسونیم اونوقت از زیر رادیکال زمین خارج میشیم.
-
لقد خلقنا الانسان فی کبد
سهشنبه 17 تیرماه سال 1399 02:29
اگر عشق تنها و تنها یک ویژگی داشته باشد، این است که هرگز ماندنی نیست. بخشی از ماهیت شیدایی عشق ناپایداری است. شناخت چیزی که می طلبیمش کلید دست یافتنشه؛ ای کاش معلمی بودم که میتونستم اینو به دیگران یاد بدم. حاضر بودم برای انتقال این فهم سرمایه طلایی هستیم رو صرف کنم. چقدر آدم که پی عشق رفت در حالی که عشق رو پایدار...
-
just this
چهارشنبه 11 تیرماه سال 1399 01:38
I'm tired of tiredness and ignorance. that's all. I'm getting much more closer to ignorance as much more as I read! what a parody! آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید but, what about the one who's thirsty for all of it?
-
نظری بر نظر «فرهنگ نشر نو»
پنجشنبه 29 خردادماه سال 1399 01:39
«خوانندگان محترم توجه دارند که مساله ملال معضلی است که انسان معاصر را بیش از همیشه درگیر خود کرده است و بی تردید بخش مهمی از آن نتیجه استیلای تمدن ماده گرا و دور شدن انسان از معنویات است. روشن است که آرا و نظرات اندیشمندان غربی تابع مکتب فکر خاص هر یک از آنهاست و جای نقد فراوان دارد. ناشر (فرهنگ نشر نو)». این پاراگراف...
-
thanks to Eivor
جمعه 23 خردادماه سال 1399 01:12
اونقدر وانمود کن که پشتمو خالی کردی یا میکنی و اونقدر سعی کن که منو بلرزونی تا به این باور برسی که من نه به کس دیگه ای برای تکیه کردن ایمان دارم و نه راهی رو از بیراهه روشن تر می بینم. Morning Song by Eivor Palsdottir
-
something is coming down to me
سهشنبه 13 خردادماه سال 1399 00:12
It's never been unexpected though and also I have a feeling it's not accidental. let say it's planned. yes it is. some kind of aperture is opening; I can feel that. I must get prepared for the message.
-
بر وزن بلاهت
پنجشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1399 01:30
عجیبه که چند سالیه اصلا به سن و سالم هیچ اهمیتی نمیدادم به حدی که امروز یکی پرسید ازم چند سالته گفتم 35 سالمه. بعد به خودم گفتم بیشتره عااا! و بعد دوباره به خودم جواب دادم نه دیگه همین 35 اینا بودی دیگه! ولی من 38 سالمه :)) این یعنی دست کم 3 ساله که وجودم رو از هستی بیرون کشیده م. سه ساله که زندگی رو ایگنور کرده م....
-
بشر و مشکل
دوشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1399 18:54
تنها مساله ای که مساله است و همیشه وجود دارد چاره یابی است. هیچ مشکلی عاری از مساله چاره یابی نبوده و نخواهد بود.
-
کلمه ای چند؟
شنبه 23 فروردینماه سال 1399 01:38
مثلا «قدمت روی چشم» چند در میاد؟ اگه قرار باشه راستکی راستکی قدم کسی رو بروی چشم بذاریم که البته این استعاره س و در عمل یعنی قدمش رو به بهترین جا باز کنیم و بهترین مکان رو براش مهیا کنیم این چند در میاد؟ یه آدم چقدر باید هزینه کنه که بگن طرف آدم مهمون نوازیه؟ بهم بگن شجاع چقدر در میاد؟ و خب اگه بخوایم حساب کنیم این...
-
دستش رسیده به سطح یا ریشه ش به مبدا؟
سهشنبه 19 فروردینماه سال 1399 19:32
باغ انباشته از تپش و نجوا و زمزمه است لبریز از هیاهوی حیاتی مغرور همه، بجز درخت گلابی که با بدنی خاموش و دست های خالی میان آن همه ولوله و رویش ایستاده و گوشش بدهکار به ملامت این و آن نیست.
-
The companionship is an act of getting tegether i.e. a sign of singularity
سهشنبه 19 فروردینماه سال 1399 12:58
ما اغلب اوقات از آروم کردن و تسلی دادن خودمون قاصریم و ناتوان اما وقتی پای آروم کردن دیگران وسط باشه خیلی بهتر این کار رو انجام میدیم و باعث تسلی میشیم. رمز این تضاد در گفتاری که استفاده میکنیم نیست. چرا که اگه تجربه کرده باشید همون چیزایی که به خودمون میگیم اما آروم نمیشیم رو به دیگران میگیم و تسلی پیدا میکنن. در...
-
بد و بدتر
شنبه 16 فروردینماه سال 1399 01:50
عرب ها بدن چینی ها بدترن آسیای شرقی (ظاهرا بجز ژاپن) مایه ننگ بشریتن حتی در انظار حیوانات. این نطر منه. البته جامعیت نداره. جهان شمول هم نیست. چرا همه چیز میخورن و چرا حیوون زبون بسته رو زنده زنده کباب میکنن زنده زنده آب پز میکنن؟ حیوونا رو خدا مسخر ادم کرده که ازشون بهره ببره و از طرف دیگه آقاییشون رو بکنه و این یعنی...
-
نظرشو دوس داشتم
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1398 19:37
آنجلا مرکل از یه زاویه خیلی قشنگی درباره شیوع کرونا تو آلمان صوبت میکنه: This is putting our solidarity, our common sense and our openheartedness for one another to the test, she said. I hope that we will pass it میگه: «این همبستگی ما و درایت ما و مهربانی و کرامت ما نسبت به همدیگه رو به ورطه آزمایش می بره و من...
-
تو راست میگفتی
دوشنبه 26 اسفندماه سال 1398 22:41
حقیقت سنگین است. از بار حقیقت است که ستاره معکوس می شود. ما اصل مطلب را ندیدیم و سایه ستاره را سیاه چاله نامیدیم. پایداری ش، استقامتش و از هر چیز مهمتر انتخابش مجذوب کننده است. هر چیز که از نزدیکی هایش رد شود جذبش می شود.
-
پندمیک
دوشنبه 26 اسفندماه سال 1398 17:06
من از سطح سیمانی قرن می ترسم
-
What's the situation I'm in
یکشنبه 18 اسفندماه سال 1398 16:04
Is really God punishing me? Or, actually I'm being rewarded! I don't like the idea that says this is just the roll of the dice =|
-
به کدوم ترس احترام بذاریم
چهارشنبه 14 اسفندماه سال 1398 00:55
شاید آدم وقتی بمیره یعنی بعد از مرگش دیگه از چیزی نترسه! ولی وقتی بمیره که دیگه اختیار عمل نداره! ترس از یه حیوون درنده مهم نیست ترس از عاقبت یه فعل یه کار یه حرکت یه عمل مهمه. اگه آدم میدونست کاری که میکنه چه صدایی ازش درمیاد اگه میدونست هندونه ای که پاره میکنه چی از توش در میاد دیگه نمیترسید از اینکه دست به انجام یه...
-
قرار از تو آرمیدن با من
شنبه 10 اسفندماه سال 1398 01:53
«هرگز» تنها در یک نقطه قرار خواهد یافت که اگر به عدالت رفتار کنم آنرا به وصل جدایی در خواهم آورد.
-
هر چیزی یک معنی دارد و
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1398 18:29
زیاده خواهی یعنی خواستن تو
-
رفتن یا بردن
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1398 16:39
تقریبا تمام نبوغ من صرف یادگرفتن شد؛ من از روزی که چشم باز کردم همیشه ساقه معنی را وزش دوست تکان داده است. دیدن یا نشان دادن، مساله این است. پاسخ آمد: هرگز ندیده ای. آنکه ببیند چشم دگران خواهد شد آنکه بشنود گوش دگران خواهد شد. آنکه رفته باشد دلیل دگران خواهد شد.
-
بر من بتاب و
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1398 15:36
از ابراهیم برایم بگو
-
شراکت
شنبه 19 بهمنماه سال 1398 03:17
داشتم زبان کار میکردم به یه ضرب المثل رسیدم که میگه: Trouble shared is a trouble halved مضمونش اینه: مشکلتو با کسی در میون بذاری، نیمی از بارش کاسته میشه. داشتم قطعه زیگوئنروایزن رو از ساراساته گوش میکردم و این ضرب المثله یادم اومد و باعث شد به این فکر کنم که اگه یه چیز لذت بخش رو با کسی به اشتراک بذاریم چی میشه ^_^...
-
از مس تا نقره؛ تا زر شب درازی است.
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1398 01:24
کسی پیدا نمیشه که با مشکل تصمیم گیری دست و پنجه نرم نکرده نباشه. هر کسی در یه سطحی اینو تجربه کرده که نمیدونسته چه کاری باید بکنه. واقعا چه باید کرد؟ عجیب اینه که من هر نسخه خوبی که برای خودم می پیچم تمام هستی علیه این نسخه بسیج میشن تا من نتونم سر سوزن حرکتی بکنم! حتی گاهی هستی اونقدر قدرتمندانه وارد عرصه میشه که منو...
-
حق گرفتنی نیست
جمعه 13 دیماه سال 1398 00:10
من؟ خودم که از اول نمیدونسم عصن یعنی چی که «حق دادنی نیس گرفتنیس». این چند روزه اومده بود تو ذهنم D: هی بهش فک میکردمبه نظرم، اینجوری هم نیست که میگن باید بری حقتو بگیریمگه حقی از اول برای من و تو جایی گذاشتن و کسی برداشته که بریم بگیریم؟!یا حالا کسی هم برنداشته باشه، حقی مگه داریم؟ من میگم، پیش فرض هر کسی هر حقی...
-
آبگیر فرازمینی
جمعه 6 دیماه سال 1398 17:58
نبیند مرا زنده با بند کسکه روشن روانم بر این است و بسابراهیم هم همینو میگه و میره بت ها رو میشکنه؛ که «روشن روانم» بر این است و بس.