ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همین.
میدونی که آدمی که دنبال دارایی نبوده رو نمیتونی بهش بگی در جبران اونچه نذاشتم خودت بدست بیاری بیا بگیر من بهت میدم.
ولی اگه برای هر بار که قل و زنجیرم کردی فقط یه دلیل منصفانه بیاری قبول میکنم.
حالا، نه بعد از مرگم! حالا بهم بگو چته. من میخوام حرکت کنم لازممه بدونم چه حرکتی رو برای من مجاز میدونی.
صد بار امتحان کردی هنوز نفهمیدی نمیخوام درخت باشم؟ ولی ما یکبار هم تو رو امتحان نکردیم ببینیم چقدر دستگیری. همین که گفتی «من خوبم» پذیرفتیم ولی ما هر چی میگیم برای ما عزیزی باز ناز میکنی و شک داری. اونوقت به ما میگی ایمان بیاورید.
من هزاران خطا و گناه کردم ولی هیچ وقت نرفتم جلوی حرکت کسی رو سد کنم. تو هیچ ظلمی نکردی فقط مشکل اینه که وقتی بندگانت تو گیر و گرفتاری غوطهور باشن حال میکنی.
آرزو میکندم با تو شبی بودن و روزی
یا «شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری»
وجدانا، دلم با مصرع دوم نیست. گرچه تو خودت این روزگار رو به سرم آوردی ولی نمیپذیرم این روزگار رو خودتم تجربه کنی.
فانتزیه دیگه :) و من تمایل دارم تو دنیای فانتزیم اونچه که خوبه بیشتر باشه و پر رنگ تر باشه.
سلام.مطلب تان قابل تعمق است.ممنون
سلام