من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

هفت منزل عرفان سهراب

خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت

به تاریکی شن ها بخشید

و به انگشت نشان داد ۱سپیداری و گفت

نرسیده به درخت

۲کوچه باغی است که خواب خدا سبز تر است

و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است

می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ

سر به در می آرد

پس به سمت ۳گل تنهایی می پیچی

دو قدم مانده به گل

۴پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی

و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد

در ۵صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی

۶کودکی می بینی

رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از ۷لانه نور

و از او می پرسی

خانه دوست کجاست


هفت منزل عرفان به بیان سهراب سپهری

1. درخت سپیدار : طلب

2. کوچه باغ : عشق

3. گل تنهایی : معرفت

4. پای فواره . . . می گیرد : استغنا

5. صمیمیت سیال فضا : توحید

6. کودک روی کاج : حیرت

7. لانه نور : فنا


۲۶ اسفند 1387

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد