امروز از یک شخصیت داستانی شنیدم که می گفت حضرت ابراهیم زیادی خوابش رو جدی گرفته و اشتباه برداشت کرده.خدا هم دلش نیومده بذاره ابراهیم بچه ش رو قربانی کنه ،گوسفند فرستاده:) توی کتابی که می خوندم جملاتی درمورد باخ نازنینت هم بود. که میگفت بعضیا با گوش دادن به باخ،به خدا مومن میشن و بعضیا شک میکنن به وجودش. سرشب خواستم عکس بگیرم و بفرستم برات.پیدانکردم اون صفحه رو.پیداش کنم برات می فرستم:)
:)) چه صوبتایی میکنن مردم تنکیو میشم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
امروز از یک شخصیت داستانی شنیدم که می گفت حضرت ابراهیم زیادی خوابش رو جدی گرفته و اشتباه برداشت کرده.خدا هم دلش نیومده بذاره ابراهیم بچه ش رو قربانی کنه ،گوسفند فرستاده:)
توی کتابی که می خوندم جملاتی درمورد باخ نازنینت هم بود. که میگفت بعضیا با گوش دادن به باخ،به خدا مومن میشن و بعضیا شک میکنن به وجودش.
سرشب خواستم عکس بگیرم و بفرستم برات.پیدانکردم اون صفحه رو.پیداش کنم برات می فرستم:)
:))
چه صوبتایی میکنن مردم
تنکیو میشم