من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان
من و ایمان و دوچرخه

من و ایمان و دوچرخه

عبوری از یک شیار خلوت و هوایی در سیطره افسانگان

به جایی تعلق داری که باهاش همرنگی

بهشت جاییه که در اونجا:

«تا نسیم عطشی در بن برگی بدود، زنگ باران به صدا می‌آید»


نمیشه انتظار راه یافتن به چنین جایی رو داشت در حالی که برای عطش دیگران نمیباریم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نگار جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1403 ساعت 00:16

چه زیبا

تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد