بهبود کیفیت زندگی در بعد اخلاقی تنها چیزیه که ارزش هزینه کردن زمان رو داره.
زمان مهمترین دارایی ماست.
زمان برای تمام سایر داراییها محدودیت ایجاد میکنه.
شما فکر کن تمام هستی مال شماست ولی تا کی؟ به محض اینکه دارایی شما از زمان تمام بشه، مالکیت شما از تمام سایر داراییها صفر میشه.
زمانِ هر کس، به نظر من، اینطور باید در نظر گرفته بشه:
فرصتی برای کسب و تبدیل داراییها به داراییهای فناناپذیر.
زمان که جلاد داراییهاست خودش فرصت میده که داراییها رو از زیر تیغ خودش دربیاریم. یعنی مالکیت ما از هر دارایی که داریم بعد از اتمام دارایی ما از زمان امتداد پیدا کنه.
خوبه نه؟
اما چطوری؟
پ.ن:
زمان غبار فناست و بر فرصت مالکیت مینشینه.
و چیزهایی هست که ورای زمان حیات دارن.
مثل صفات نیک و حتی بد.
میدونی چقدر داراییهای فیزیکی باید خرج کنی تا فقط یک کلمه مثل «راستگو» رو به دست بیاری؟
Higgins: do you mean to say you would sell your daughter for 50 pounds?
Pickering: have you no morals, man?
Doolittle: no, no. I cant afford them.
Doolittle: neither could you if you were as poor as me.
My Fair Lady 1964.
وگرنه پایان شب سیه سپید است.
This 80 percent enriching uranium will be seen by posterity as an incontrovertible landmark in political polarization which affects global economy and energy not only over the Middle East but the Globe.
The inevitable dark time for Pro-Americans even Europeans is coming. To dodge this they may drag the entire world into the WWIII as an act of their selfish doctrine that says "if I am going down I will take everyone with me" + "I will not let anyone to deprive me of the lion's share".
The catastrophic ramifications may will even mount to the IT-based free services and convert them into paid services.
We will wait for Russian's move and the respond by the pig-headed, haughty and snobbish Europeans. I'm pretty sure that Europeans will do their best to prod Putin and corner and press him to pull the trigger on atomic conflagration. So that they will not be the one who pulled the trigger that engenders destruction of life and envelops the world.
Although not for me, this may seem an obnoxious way of saying that I see this system's success has been foreordained by all means of the universe.
Which means God has taken a hand.
Also, I see a range of changes are coming. Major but not revolutionary.
You can sit tight and wait or become part of it or get busy on your stuff but don't be silly enough to stand against it.
After all I found out that there's only one problem I got.
Just that my problem is bigger than me.
That's it √_^
دوست گلم،
به یادت هستم.
آره، میدونی.
فقط خواستم تاکید کرده باشم.
And, everyone who knows me also gets what I mean
واقعیت من چیزیه که از طریق حواس قابل درکه. میشه دید، شنید، لمس کرد و...
حقیقت من راهی هست که من خودمو بهش اختصاص دادم بواسطه تمام نیروهایی که از من متساعد میشن.
خدا جنبه واقعی نداره. (البته بحثی هست که همین دنیا هم وجهی از خداست اما فعلا بشر فرض میکنه که خدا جسمیت پیدا نمیکنه).
جنبه حقیقی خدا همون اسامی خداست که توصیفش میکنن. رحمان، خالق و...
واقعیت من یا جسم من در نهایت و بعد از مرگ وارد چرخه بازیافت میشه توسط طبیعت.
و جنبه حقیقی من منتهی به مجموعه ای از اسامی خواهد شد.
همه اسامی اعم از عشق، باور، ترس، شجاعت، بخشندگی و... از اول خلقت وجود داشتن و تا آخر و تا ابدیت خواهند ماند.
من میتونم مجموعه ای از این اسامی رو انتخاب کنم و خودمو بهشون اختصاص بدم.
حقیقت من بازنمود زندگی من خواهد بود در دنیای پس از مرگ.
I've been fighting illness for more than two decades; who is stronger than me?
=))))
علی محمد رو چی شناخته بود که میدونست اگه جای محمد بخوابه کشته نمیشه
میدونست که در ارتفاعی قرار میگیره که شمشیر کفار بهش نمیرسه